اعمال ماه ذیحجه

اعمال عرفه در کتاب المراقبات

اعمال عرفه (نهم ماه ذی الحجه) در کتاب المراقبات

شب عرفه‏
درباره شب عرفه روایت شده است که دعاى خیر در آن مستجاب است و کسى که در آن به فرمانبردارى خداى متعال مشغول شود پاداش صد و هفتاد سال را دارد. شب مناجات بوده و کسى که در آن شب توبه کند خداوند او را می‏ بخشد. و مستحب است دعایى که اول آن «اللهم یا شاهد کل نجوى» می‏ باشد، خوانده شود.

از مضامین این مناجات گرانقدر غافل نشو. اگر اهلش باشى علومی در آن وجود دارد که سزاوار است مسلمان تمام عمرش را صرف تحصیل آن نماید. با زنده‏ دلى و حضور قلب با آن دعا کن نه با غفلت.
درباره اسماء، صفات و کارهاى خداوند که در آن آمده است اندیشه نما که اگر مقدار بسیار کمی از حقایق آن را درک و بعضى از مرادات آن را بفهمی این مطالب را باور خواهى کرد.

منظور از نامهایى که در این دعا با آن به خدا سوگند یاد می‏ شود، نام لفظى و زبانى است، یا اسمی است که وجود خارجى و عینى دارد؟ شاید با تفکر در آن بخصوص در فرازهایى مانند: «و باسمک الذی رفعت به السموات بلا عمد و سطحت به الارض،… و به نامت که با آن آسمان‏ها را بى‏ ستون برافراشته و زمین را گسترده نمودى…» دریابى که مراد اسم عینى است. و نیز این فراز: «و باسمک السبوح القدوس البرهان الذی هو نور على کل نور، و نور من نور، و نور یضی‏ء منه کل نور اذا بلغ الارض انشقت…، با نام سبوح، قدوس و برهانت که نور آن افزون از تمام نورها و نورى است از نور و نورى است که هر نورى از آن روشنى می ‏گیرد، و آنگاه که به زمین رسد شکافته می‏ گردد…» با نامهاى لفظى سازگارى ندارد. زیرا این صفات را در نامهاى لفظى نمی‏ توان تصور کرد مگر این که آنها را طورى تفسیر کنیم که به نامهایى که وجود خارجى دارند برگردند.

در این مناجات و بیشتر مناجاتهاى طولانى تصریح شده است که وجود هر چیز و آفریدن آن فقط با نامهاى خداست که از این مطلب نباید غفلت نمود. بهمین جهت در این معانى اندیشه کن، شاید با نور تفکر به علوم حقیقى که تاکنون از آن غافل بوده‏ اى و اسرار وجود دسترسى پیدا کنى. همان که در قرآن عزیز با عبارت ایمان به خدا، فرشتگان، کتابها و پیامبران او و روز قیامت، به آن اشاره شده است. و آنگاه نعمت کسى که این مطالب را به تو آموخته است سپاسگزارى کن.

از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نیز ده تسبیح روایت شده است که اگر کسى آن را هزار بار بخواند، هر چیزى که از خدا بخواهد به او عنایت می ‏فرماید مگر این که قطع رحم یا گناهى را درخواست نماید.

زیارت امام حسین علیه السّلام در این شب مستحب است.

از کارهاى مهم این شب مراجعه به حاجیان معصوم علیهم السّلام در اول و آخر آن است، همانگونه که بارها در اوقات شریف گفته‏ ایم.

روز عرفه، زیارت امام حسین علیه السّلام و آداب آن‏
اگر کسى بتواند در روز عرفه خود را به «عرفات» یا به کربلا برساند، بهترین مکانها را براى دعا انتخاب کرده است. و گویا این روز مختص بدعاست. بنابراین لازم است مراقب با تمام توان خود را براى این روز بزرگ آماده نموده و مهمترین کار در این جهت، بدست آوردن شرایط استجابت دعاست. اهمیت دعا در این روز باندازه ‏اى است که روزه این روز را براى کسى که روزه باعث ضعف او هنگام دعا می ‏شود ممنوع کرده ‏اند، با این که در روایات صحیحه آمده است که روزه آن کفاره نود سال می ‏باشد. گفتیم بهتر است روز عرفه در عرفات یا کربلا دعا کند. باین جهت که توقف در عرفات در این روز از اعمال حج بوده و روایات زیادى درباره پاداش زیارت امام حسین علیه السّلام در روز عرفه وارد شده است. مثلا در روایت صدوق از امام صادق آمده است.
«خداوند متعال قبل از اهل عرفات براى زائرین قبر حسینى علیه السّلام جلوه کرده، نیازهاى آنان را برآورده، گناهانشان را بخشیده و آنان را به خواسته‏ هایشان می ‏رساند. آنگاه نزد اهل عرفات آمده و با آنان نیز این گونه رفتار می ‏کند.» نیز از آن حضرت علیه السّلام روایت شده است: «کسى که حسین بن على علیهما السّلام را در روز عرفه زیارت کند، خداى عز و جل براى او یک میلیون حج با قائم آل محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، یک میلیون عمره با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، آزاد کردن یک میلیون برده و کالاهایى که باندازه بار یک میلیون اسب باربر باشد براى او می‏ نویسد. و می ‏فرماید: بنده صدیق من به وعده ‏ام اطمینان کرد».

سید بن طاووس قدّس سرّه می‏ گوید: روایاتى که درباره فضیلت زیارت امام حسین علیه السّلام رسیده، بحد تواتر است.

شاید علت اختلاف روایات در مورد تعیین ثواب زیارت امام حسین علیه السّلام این باشد که ثواب آن به درجه زائرین، یا به کیفیت زیارت بستگى دارد مثلا با ترس از خطرهایى که ممکن است در راه زیارت باشد یا بدون آن یا با سایر ترجیحات.

بهتر است زائر عارف براى زیارت و روز عرفه غسل کرده و سپس زیارت نماید بطورى که تا ظهر زیارت او تمام شود و از اول ظهر به مقدمات نماز و دعا بپردازد. آداب زیارت همان است که در زیارت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم گذشت. علاوه بر این هنگام زیارت امام حسین علیه السّلام در حالت حزن، اندوه و گریه بسر برده، ژولیده موى و خاک آلود بوده اداى حق او و شهادت در مقابل او را آرزو کرده و زیاد از ته دل بگوید:

«یا لیتنا کنا معکم، اى کاش با شما بودیم». و با دل و باطن خود به جنبه روحانى امام حسین علیه السّلام توجه نموده و از فضل، انوار و برکات او براى قبول خود، زیارت، و سایر اعمالش، و نیز ملحق کردن او به اصحابش یارى جوید و بداند امام حسین علیه السّلام بسرعت از انسان راضى شده، او را می ‏پذیرد و رحمت او گسترده است زیرا می‏ فرمود: «احسان مانند باران است که بر نیکوکار و بدکار می‏ بارد».

حکایتى که دلالت بر عظمت شأن زیارت عاشورا می‏ نماید

بد نیست در اینجا حکایتى را که یکى از علماى بزرگ و مورد وثوق برایم نقل نموده بگویم. او می‏ گوید: یکى از افراد مورد اعتماد به من گفت: در زمان کودکى در محل خود دوستى داشتم که وقتى بزرگ شد شغل عشّارى پیشه کرده و مدتى به این کار اشتغال داشت بعد از مدتى مرد و در گورستان دفن گردید. در خواب دیدم که خوشحال بوده و زندگى خوب و راحتى دارد. از او پرسیدم، چگونه نجات پیدا کردى و چرا وضعت خوب است گفت: بعد از مرگ، بخاطر کارهاى بدم عذاب می‏ شدم تا این که فلان زن، همسر فلانى در فلان روز مرد و در این گورستان بخاک سپرده شده در شبى که او را دفن کردند امام حسین علیه السّلام سه بار از او دیدار کرده و در بار سوم به فرشتگان دستور دادند که عذاب را از همسایه‏ هاى او بردارند. پس از آن عذاب نشده و وضع ما خوب شد. وقتى از خواب بیدار شدم، در پى همسر او رفته، او را یافته و از همسر، مرگ و مکان دفن او را پرسیدم: نشانیهاى او همان بود که عشّار گفته بود. از حالات و کارهاى همسرش پرسیدم و در میان کارهاى همسرش که مربوط به امام حسین علیه السّلام باشد غیر از مداومت بر زیارت عاشورا چیز دیگرى نیافتم.
برادرم مهربانى و وفاى او علیه السّلام را ببین. چگونه در یک شب سه بار از زنى دیدار کرده و واسطه او می‏ شود بگونه‏ اى که همسایگان او و حتى عشّار از شفاعت او بهره ‏مند می ‏شوند. خداوندا درود و سلام هاى ما را در هر لحظه و تا ابد و باندازه علم و رضایت خود و بطور بى‏ پایان به او برسان.
بعد از این که امام علیه السّلام را آنگونه که سزاوار است زیارت نموده و خواست دعا کند – و اگر حال و توفیق او اقتضا می‏ کرد – دوازده رکعت نماز بجا آورد، در هر رکعت یک بار «فاتحه الکتاب»[1] «آیه الکرسى»[2] و«قل هو اللّه احد»[3] بخواند. پس از آن باندازه‏ اى که می ‏تواند قرآن خوانده سپس سجده کرده و بعد از سجود بگوید: «سبحان من لبس العز…»

و سپس خواسته‏ هاى خود را از خدا بخواهد. اگر حال این نماز را نداشت، پیش از این که از حرم خارج شود، در زیر آسمان دو رکعت نماز خوانده، آنگاه بازگشته و امام علیه السّلام را زیارت کند. و اگر در غیر کربلا بود بعد از نماز ظهر و عصر و در زیر آسمان این دو رکعت را بجا آورده و سپس به محل دعاى خود برود. او باید این دو رکعت را بخوبى بجا آورد. زیرا بمنزله هدیه ‏اى است که انسان پیش از حضور در پیشگاه بزرگان آن را بعنوان هدیه به او تقدیم می ‏کند. گشودن درهاى دعا از جانب خداى متعال کرامتى است که هیچ مخلوقى توان چنین کارى را ندارد. در دعا در بزرگى است که با تمامی درهاى سعادت برابرى کرده، آسانتر از تمامی این درها بوده و در میان درهاى سعادت درى نیست که بتوان با آن به تمامی اهداف جزئى و کلى، دینى و دنیوى و تمامی آرزوها و اهداف رسید.
شرایط آن مربوط به اصلاح عقیده و معارف است. و سایر شرایط آن که به اعمال جسمی مربوط می ‏شود شرایط کمال دعا می ‏باشد و تمامی آنها آسان و راحت است، مانند گریه کردن، انگشترى بدست کردن، با عجله دعا نکردن، تمجید کردن، حمد کردن، صلوات فرستادن بر پیامبر و آل او علیهم السّلام، اعتراف به گناهان، شریک کردن مؤمنین در دعا و پایان بردن دعا با «صلوات فرستادن»، «ما شاء اللّه ‏گفتن» و «لا قوه الا باللّه‏ گفتن». شرایط معنوى و قلبى آن نیز، در یک کلام داشتن ایمان حقیقى به خدا، صفات و نامهاى اوست. و آنگاه که قلب بنده به خدا و به قدرت و علم، عنایت و جود و کرم و راستگویى او، و دعوت بندگان به دعاى خود ایمان آورده و دعا کند بدون شک به خواسته خود یا عوض خواسته خود می‏ رسد. در هنگام نشستن براى دعا آرامش و وقار داشته و باندازه نشاط خود ذکرهایى را که قبل از شروع دعا رسیده است بگوید. در ابتدا بطور اجمال به حمد خدا، «لا اله الا اللّه» گفتن و تمجید و ستایش او پرداخته و آنگاه صد بار تکبیر، صد بار «الحمد للّه» صد بار «سبحان اللّه»، صد بار «لا اله الا اللّه» گفته، صد بار «قل هو اللّه احد» و سوره «قدر»[4] و بنابر روایتى صد بار «آیه الکرسى» خوانده و صد بار بر پیامبر و آل او صلوات بفرستد. و اگر باین مقدار نشاط نداشت می‏ تواند، فقط تکبیر و «لا اله الا اللّه» و «الحمد للّه» و «سبحان اللّه» گفته و صلوات بفرستد ولى باید همراه با حضور قلب، صدق و اخلاص باشد.

هنگام تکبیر گفتن این فرمایش امام صادق علیه السّلام در «مصباح الشریعه» را فراموش نکن: «هنگام تکبیر گفتن تمامی موجودات آسمانى و زمینى را در مقابل بزرگى و شوکت خداوند کوچک شمار.

زیرا اگر خداى متعال در حالى که بنده تکبیر می‏ گوید از قلب او آگاه شده و ببیند قلب او از حقیقت تکبیر روى‏ گردان است، می‏ فرماید:

دروغگو مرا فریب می ‏دهى به عزت و جلالم سوگند تو را از شیرینى ذکر خودم محروم نموده و نمی‏ گذارم به قرب من رسیده و از مناجاتم خوشنود شوى. هنگام نماز دلت را بررسى کن، اگر شیرینى آن را درک کرده، در خود سرور و شادى آن را احساس نموده، قلب تو با مناجات او شادمان شده و از گفتگوى با او لذّت بردى، بدان که در تکبیر خود راست گفته ‏اى و الا از سلب لذت مناجات و محروم شدن از شیرینى عبادت دریاب که خداوند تو را دروغگو دانسته و از در خود رانده است».

این مطالب قطعا صحیح و درست است. زیرا تکبیر شکل زیبایى دارد که همان گفتن «اللّه اکبر» بوده و حقیقتى در قلب و عمل دارد که عبارت است از این که خداوند را بزرگتر از هر بزرگى و بزرگتر از این که توصیف شود بدانى. علامت این مطلب هم این است که دل، روح و جسم تو، همگى براى خداى متعال فروتن شود، بگونه ‏اى که در مقابل هیچ بزرگى چنین تواضعى نداشته و آنقدر مشتاق همنشینى و انس و مناجات با او باشى که با هیچ بزرگى این گونه نباشى و آنگاه که این گونه شدى، با ذکر او تبرک، با خدمت به او شریف، از همنشینى با او والا مقام و از مناجات و انس با او لذت می ‏برى، بیش از آنچه از شخص بزرگ یا شریفى بهره‏ مند گردى. زیرا لذت عقلى بزرگى و شرف شیرین ترین لذتهاست.

زمانى که روح، دل و عمل تو زبانت را در تکبیر، تصدیق کرد، خداوند نیز بیش از هر کس دیگرى از تو تشکر می ‏نماید، و همانگونه که در روایت آمده تو را بزرگ داشته و بخوبى پاک می ‏کند ولى اگر دل، حقیقت و عملت مخالف زبانت باشند، تکبیر تو فریبى بیش نبوده و سزاوار خواهى بود که خداوند تو را دروغگو شمرده و از در خود طرد نماید. که در این صورت ضرر بزرگى را متحمل خواهى شد.
هنگام گفتن «لا اله الا اللّه» آنچه را که در تفسیر آن، در ضمن ذکرهاى ده گانه گفتیم بیاد آور، همچنین در موقع الحمد للّه گفتن خدا را آنگونه که باید تنزیه نما، که در هر موردى تنزیه او به یک شکل است. تنزیه او در عبادت این است که در عبادت او مخلص بوده، و تنزیه او در یکتا پرستى این است که به حقیقت یکتا پرستى متصف شده و براى او شریکى در اراده ندانى و تنها او را داراى اراده مستقل بدانى همانگونه که منظور از تسبیح رکوع نیز همین است، و تنها او را داراى وجودى حقیقى و مستقل بدانى، چنانچه مراد از تسبیح سجده نیز همین است که با نام «مقام فناء» و «حقیقت یکتا پرستى» از آن تعبیر می‏ شود.
البته این درجات مراتب کاملین بوده و ما با این سهل انگارى و عقلها و عملهاى ناقص، نمی توانیم این گونه باشیم. ولى حد اقل باید هنگام گفتن این الفاظ، باندازه فهم خود معانى آن را در نظر داشته و تا آنجا که می ‏توانیم مضمون این الفاظ را در خود بوجود آورده و در هنگام ذکر خداى متعال به یاد کس دیگرى بلکه به یاد دشمن او نباشیم زیرا در این صورت سزاوار خوارى و محروم شدن از احسان الهى خواهیم شد.

هنگام صلوات فرستادن بر پیامبر و آل او در نظر داشته باش که خداوند صلوات فرستادن بر او را همراه با صلوات فرستادن بر خود ذکر فرموده و فرمانبردارى او را با فرمانبردارى خود پیوند زده است.

مواظب باش مبادا از برکات شناخت احترام او بى‏ بهره بوده و از فواید صلوات او محروم شوى.

پس از این اعمال تا آنجا که سر حال هستى، دعاهاى وارده را با حضور قلب، تدبر و فهم آنچه می‏ گویى، بخوان. دعاى امام حسین علیه السّلام با ملحقاتى که علامه و سید بر آن افزوده ‏اند را نیز ترک نکن و با جدیت و تلاش در پى فهم معانى آن باش. این ملحقات گرچه جزو دعاى امام حسین علیه السّلام نیست ولى مضامین عالى داشته و برخاسته از اندیشه‏ هاى بلندى است. دعاى صحیفه سجادیه را نیز بخوان.

بهتر است دعاى امام صادق علیه السّلام را نیز خوانده و آنگاه حوائج خود را بخواه و هنگام دعا براى خود، برادران دینى بخصوص معلمین علوم دینى، پدر، مادر، و پدران و مادران آنها و سایر ارحام و ذوى الحقوق را مقدم کن. در حال دعا تا آنجا که می‏ توانى سعى کن بهترین حالات از قبیل گریستن، زارى کردن، خوار شدن، پوشیدن لباسهاى مویین و بستن دستها را داشته و بهترین سخنان را براى جلب رحمت و عطوفت بکار برى. در روایت آمده است که خداوند به حضرت موسى، فرمود:

«آنگاه که به درگاه من دعا می‏ کنى ترسان بوده، صورت خود را خاک آلوده کرده، و با عزیزترین جاهاى بدن براى من سجده نموده و با ایستادن در مقابل من برایم تواضع نما. با ترسى که ناشى از عظمت من است و برخاسته از قلبى ترسان است با من مناجات کن.» و نیز روایت شده است که به حضرت عیسى علیه السّلام وحى شد: عیسى از چشمهایت براى من اشک ریخته و با دلت برایم تواضع نما. عیسى در سختى ‏ها از من کمک بخواه که من غمزدگان را یارى نموده و نداى درماندگان را اجابت می‏ کنم. و من مهربان ترین مهربانان هستم.
مقدم کردن برادران دینى بر خود هنگام دعا

اگر بعد از بوجود آوردن این شرایط در خود، هنگام دعا برادران صمیمی را بر خود مقدم نموده و نام تک تک آنان را برده، از خداوند حاجات آنان را خواسته، و تک تک نیازهاى خصوصى آنان و سپس خواسته‏ هاى عمومی آنان را بگویى، نه تنها ضرر نکرده بلکه به سود آورترین تجارت ها خواهى رسید زیرا در صورتى که بخاطر خدا آنان را در دعا بر خود مقدم نمایى، با زبانى براى خود دعا کرده ‏اى که حتى باندازه یک چشم بهم زدن هم نافرمانى خدا را ننموده است، با زبان فرشتگان معصوم، بلکه با زبان خدا پروردگار جهانیان، بلکه یک دعا را با دعاهاى بى‏ پایان عوض کرده ‏اى. چنانچه از «ابن ابى عمیر» روایت شده که از «زید نرسى» نقل کرده که گفت: با «معاویه بن وهب» در «موقف» بودم. او دعا می‏ کرد دقت کردم ببینم چه می‏ گوید. دیدم اصلا براى خود دعا نکرد بلکه براى افرادى از نقاط مختلف بطور تک تک با ذکر نام آنان و نام پدرانشان دعا کرد. و به همین عمل مشغول بود تا مردم از آنجا بازگشتند. گفتم: عمو چیز عجیبى از تو دیدم. گفت: کجایش تعجب داشت؟ گفتم: همین که برادرانت در اینجا بر خود مقدم کرده و براى تک تک آنان دعا کردى گفت: تعجب ندارد، فرزند برادرم از مولاى من و مولاى تو و مولاى هر مرد و زن مؤمنى – و به خدا قسم سرور تمام پیشینیان و آیندگان، بعد از پدرانش – شنیدم – و اگر نشنیده باشم گوشهاى معاویه کر و چشمهایش کور شده و به شفاعت حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نرسد – که می ‏فرمود: کسى که پشت سر برادر خود براى او دعا کند، فرشته‏ اى از آسمان دنیا ندا می‏ کند: صد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود، اى بنده خدا فرشته دیگرى از آسمان دوم او را ندا می ‏دهد: اى بنده خدا دویست هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. فرشته دیگرى از آسمان سوم او را ندا می‏ دهد: اى بنده خدا سیصد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. فرشته دیگرى از آسمان چهارم او را ندا می‏ دهد: اى بنده خدا چهار صد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. فرشته دیگرى از آسمان پنجم صدا می‏ زند: اى بنده خدا پانصد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. فرشته دیگرى از آسمان ششم ندا می‏ دهد: بنده خدا ششصد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. فرشته دیگرى از آسمان هفتم ندا می‏ دهد: هفتصد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. آنگاه خداى عز و جل ندا می ‏دهد: من بى ‏نیازى هستم که نیازمند نمی‏ گردم، بنده خدا یک میلیون برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. اکنون اى برادر زاده کدامیک بهتر است، آنچه انجام دادم یا آنچه تو می‏ گویى؟» نکته دقیقى که باید به آن توجه داشت این است که در حالى که براى برادر مؤمنت دعا می‏ کنى او را واقعا دوست داشته و سایر حقوق او را نیز ادا کرده باشى. زیرا در غیر این صورت بیم آن می ‏رود که دعایت اثرى را که در این روایت گرانقدر بر آن مترتب شده، نداشته باشد.
مراعات آداب دعا

مطلب دیگرى که باید به آن توجه داشت این است که دعا کننده باید فرمایش امام صادق علیه السّلام در «مصباح الشریعه» را بیاد داشته باشد که فرمودند: «ادب دعا را رعایت کرده و بنگر که چه کسى را، چگونه، و براى چه می‏ خوانى؟ عظمت و بزرگى خداوند را باور داشته باش با دیده دل آگاهى او از باطن و اسرار و اعتقادات خود را ببین و راه نجات و هلاکت خود را دریاب، مبادا چیزى از خدا بخواهى که هلاکت تو در آن بوده ولى گمان دارى که باعث نجات تو است. زیرا خداوند متعال می ‏فرماید: و انسان با دعاى خیر، شر خود را می‏ خواهد و انسان شتابکار است.

بیندیش که چه و چه مقدار و براى چه درخواست می ‏کنى. دعا یعنى در حالى که اندیشه‏ ات غرق در مشاهده پروردگار بوده، اختیار را از کف داده و تمام امور ظاهرى و باطنى خود را به پروردگار تسلیم و واگذار نموده‏ اى، با تمام وجودت از خداوند حاجت خود را بخواهى.

و در صورت عمل نکردن به شرایط دعا انتظار اجابت نداشته باش.
زیرا او رازها و نهان‏ها را می‏ داند. و شاید چیزى بخواهى و او بداند در باطن تو چیزى بر خلاف آن است.

ظاهرا مراد از این فراز «با تمام وجودت از خداوند حاجت بخواهى» این است که بخاطر تبعیت از دستور خداى متعال، به درگاه او دعا کن. آنجا که می‏ فرماید:«و اسألوا اللّه، از خدا بخواهید» «فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بى،(با تمام وجود) مرا اجابت کنند و به من ایمان آورند.» و شاید علت این که فرمود: «در مشاهده خدا» این باشد که اگر دعا کننده، مدعوّ را نشناسد، دعاى او دعا نخواهد بود. و شاید در این صورت به گمان این که به درگاه خدا دعا می‏ کند، به درگاه غیر خدا دعا کند. که در بیشتر غیر کاملین که دعا می‏ کنند نیز همینگونه است. و شناخت خدا، باید شناختى حقیقى باشد بگونه‏ اى که با روح و دل خود خدا را ببیند همانگونه که در دعاى معصوم علیهم السّلام آمده است «خداوندا ظاهر ما را با فرمانبرداریت، باطن ما را با شناخت، و دلهاى ما را با دوستیت و جانهاى ما را با دیدارت روشن فرما».

و مراد از عبارت «از کف دادن همه اختیارها» این است که به درگاه خداى متعال براى خواسته ات دعا کرده و راه و چگونگى رسیدن به آن را معین نکن مثلا اگر مالى را می‏ خواهى نگو: آن را از دست فلانى یا خرید یا فروش فلان چیز به من برسان، مگر این که خصوصیات خواسته ‏ات نیز جزو خواسته باشد.
نیز ممکن است منظور از این عبارت، این باشد که انسان چون خیر و سعادت را در خواسته خود می‏ بیند آن را طلب می‏ کند و بالاترین خیرها و سعادتها شناخت خدا و نزدیکى و پناه اوست همانگونه که در دعاهاى معصومین علیهم السّلام نیز آمده است: «اى نهایت آرزوى عارفان» بنابراین دعا کننده باید براى رسیدن به تمام خواسته‏ هایش همین مطلب را خواسته و هیچ سعادت دیگرى را طلب نکند. زیرا اگر خیر و سعادتى که در پى آن است او را به این هدف نهایى برساند، خداوند از آن آگاه می ‏باشد. و در غیر این صورت معین کردن آن فایده ‏اى نداشته و حتى گاهى مانعى در جهت رسیدن به هدف اصلى بوده و براى او مضر است. ولى چنانچه گفته شد این مقام کسانى است که در شناخت خداوند کامل شده باشند، آنانى که خداوند در حدیث معراج درباره آنان می ‏فرماید: «عقل او را غرق در معرفت خود نموده و خود، عقل او می‏ شوم.» چه مقام بلند و بالایى هنگام خواندن دعاهایى که وارد شده بفهم که چه می ‏گویى و آنچه را می‏ گویى در خود شکل بده. مواظب باش و مبادا که با سخنان دروغ و بدون داشتن حالات بندگى و مراسم تضرع و گریه و زارى و نیاز با پروردگارت روبرو شوى. مثلا وقتى در دعا می‏ خوانى: «پروردگارا توانایى رفع هیچکدام از احتیاجات خود را نداشته و نمی‏ توانم به خودم سودى رسانده یا ضررى وارد نمایم. امیدى برایم نبوده و دوستى نمی‏ یابم درها به رویم بسته شده و از همه نا امید شده و روزگار تنها تو را برایم باقى گذاشته است. بهمین جهت به درگاهت روى آورده‏ ام. خداى من تو با آگاهیت، با من چگونه رفتار می‏ نمایى؟ نمی‏ دانم و کاش می‏ دانستم که درباره دعایم چه می‏ گویى جوابت «آرى» است یا «نه» واى واى واى باید بحال خود بگریم، باید به حال خود بگریم، باید به حال خود بگریم چه بدبختى بزرگى چه بدبختى بزرگى چه بدبختى بزرگى چه ذلتى چه ذلتى چه ذلتى اگر جوابت نه باشد، به چه کسى، چگونه، با چه وسیله‏ اى و به چه چیزى امیدوار باشم و اگر من را ترک کنى، چه کسى از من حمایت خواهد کرد» درباره این سخنانى که به خداوند می‏ گویى بیندیش. کسى که از همه بریده و از همه مردم قطع امید کرده باشد و با بیم و امید در پیشگاه خدا ایستاده و از سرنوشت بد خود شکایت کند، قطعا خداوند او را اجابت کرده و مورد رحمت و بزرگداشت خود قرار می ‏دهد. و حتى او را دوست داشته و به خود نزدیک می‏ سازد. ولى اگر کسى که این الفاظ را خوانده و اثر اجابت را ندیده و پناه بر خدا دعاى او ثمره‏ اى جز ناامیدى و دورى نداشته باشد تنها علت این امر دو رویى و ادعاى دروغ اوست.

کسى که به پول، بیش از پروردگار جهانیان و به پدر و فرزند بیش از خداى آسمان‏ها و زمین امید داشته، فریب مالش را خورده و به تدبیر خود در زندگى اطمینان دارد و حتى در این راه به کارهاى حرام دست می ‏زند – کارهایى که خداوند به او فرموده است که با انجام آنها به هدف خود نمی ‏رسى – و بجاى این که بیاد خدا باشد، دل او در دنیا سیر می‏ کند، چنین کسى اگر این دعا را بخواند و بخصوص در حال خواندن دعا ملتفت مطالب مذکور نیز باشد ولى از خود خجالت نکشیده و از سخنان دروغى که بر زبان می‏ آورد ناراحت نشود، چنین شخصى بزرگى و عظمت بى‏ پایان او را ناچیز شمرده و سزاوار رد، طرد و راندن و حتى خشم و دشمنى و مجازات می‏ شود. منشأ آن هم چیزى جز ضعف ایمان و نبودن معرفت نمی ‏باشد. و البته فاسد شدن دل نیز که ناشى از فرو رفتن در دوستى و یاد دنیا می‏ باشد در این جهت بى‏ اثر نیست.
کسى که در چنین زمانى و با این زبان و این گونه به درگاه پروردگارش دعا کند ولى در مسیر وزش نسیم فضل و قبول الهى قرار نگرفته و به خواسته و آرزوى خود نرسیده و علامت پذیرش دعا که همان تغییر حال و تغییر اندیشه‏ هایى است که به ذهن او وارد می ‏گردد، را در خود نبیند، باید بخاطر هلاکت قلب و ضعف ایمان بر خود بگرید، زیرا معلوم می‏شود بنده بیمار و پستى است.
شخص مراقب باید در دعاى خود موفقیت براى انجام اعمال عید بخصوص شرکت در نماز عید و قبول آن را از پروردگار خواسته و در ابتدا و انتهاى این روز به نگهبانان این روز مراجعه کند، همانگونه که بطور مفصل پیرامون این مطلب در روزهاى مانند آن گفتیم.

[1]) سوره الفاتحه(الحمد)
[2]) سوره البقره، آیات 255-257
[3]) سوره الاخلاص
[4]) سوره القدر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا