پرسمان قرائت قرآن

آیا مطالبی که در فوائد قرائت برخی از سوره ها آمده است صحیح است؟

آیا مطالب کتاب‌هایى که در آن‌ها نوشته مثلاً اگر فلان آیه را هزار مرتبه بخوانى، به مکه می‌روى یا اگر فلان آیه را بر روى بازو ببندى موجب قدرت می‌شود، درست است؟

1. قرآن کریم، مایه هدایت و رحمت است.[19] این کتاب شریف و کلام لطیف، مربّى و راهنماى انسان در رسیدن به کمال نهایى و نزدیک شدن به خداست و او را به‌سوى خیر و سعادت سوق می‌دهد. هدف اصلى و مهم‌ترین فایده آن، انسان‌سازى و تربیت بشر است. فواید و آثار دیگر، هدفى فرعى به‌حساب می‌آیند.[20]
2. اصل این‌که خواندن سوره‌ها و آیات قرآن، آثار و فواید خاصى دارد، جاى شک و تردید نیست و در این مورد روایات، تواتر معنوى دارند، امّا در هر مورد باید به روایت معتبر استناد کرد؛ یعنى اگر بخواهیم بگوییم فلان سوره یا آیه فلان اثر یا فایده را دارد، باید با استناد به روایت معتبر چنین سخنى را بگوییم.
3. در برخى روایات آمده است که خواندن و قرائت سوره‌هاى قرآن، فواید متعددى دارد؛ از جمله: امام‌صادق(ع) فرمود: «کسى که همه روزه، قرائت سوره عمّ یتساءلون را ادامه دهد، سال تمام نمی‌شود، مگر این‌که خانه خدا را زیارت می‌کند»[21] و نیز فرمود: «هر کس به خواندن سوره مریم(س) مداومت کند، از دنیا نخواهد رفت، مگر این‌که خدا به برکت این سوره، او را غناى نفس می‌بخشد و از نظر مال و فرزند بى‌نیاز می‌کند».[22]
منظور این روایات، فقط خواندن آیات نیست، بلکه خواندن، مقدمه‌اى براى فهم قرآن است و درک آن نیز در جاى خود، مقدمه‌اى براى محقق ساختن دستورهاى آن در زندگى فردى و اجتماعى است و به‌طور قطع اگر مسلمانان از مفاد سوره‌هاى قرآن در زندگى خود الهام بگیرند، همه پاداش‌ها و خواسته‌هاى مشروع دنیا و آخرت را از آنِ خود خواهند کرد.[23]
4. یکى از عوامل مؤثر در سرنوشت انسان، خواندن قرآن و دعا است، امّا خداوند حکیم براى هدایت بشر به کمال، عوامل و اسباب دیگرى نیز مانند: عقل، علم، مشورت، کمک گرفتن از وسائل عادى، دارو و درمان، پرهیز از چیزهایى که بر جسم‌و‌جان [روح] انسان تأثیر منفى دارد و‌… را آفریده و آیات قرآن نیز انسان را به کمک جستن و بهره‌مندى از این اسباب، سفارش فرموده‌است.[24]
—————
[19]‌. لقمان، آیات 1‌ـ‌2
[20]‌. تفسیر نمونه، ج‌8، ص‌317، 318 و 256.
[21]‌. مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌637.
[22]‌. همان، ج‌6، ص‌772 و شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص‌108.
[23]‌. تفسیر نمونه، ج‌1، ص‌60.
[24]‌. المیزان، ج‌2، ص‌251‌ـ‌255 و ج‌4، ص‌71‌ـ‌72.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا