نبوت در قرآن

آیا انسان نیازى به بعثت انبیا(ع) دارد؟

اگر انسان می توانست با استفاده از تجربه هاى طولانى، راه سعادت دنیوى و اجتماعى خود را بشناسد، آیا دیگر نیازى به بعثت انبیا(ع) و وحى داشت؟ چرا؟

دانستنى هایى که از راه حس و تجربه براى ما حاصل می شود، مسلماً براى زندگى ما مفید و ضرورى است، ولى آیا براى رسیدن به هدف نهایى نیز مؤثر و مفید خواهند بود؟ اینها تنها می توانند، تا حدى روابط ما را با زندگى مادى توجیه کنند؛ از قبیل این که چه بخوریم، چه بپوشیم، چه بگوییم، با چه کسى و چگونه حرف بزنیم.
در اثر محدودیت ادراک حسى و تجربه نمی توان توقع داشت که به وسیله آن بتوانیم مسیر صحیح زندگى را در همه ابعادش بشناسیم، بلکه از راه تجربه وحس می توان پدیده هاى مادى را آزمود و علت هاى مادى آنها را شناخت، اما آن چه جنبه ماوراى مادى دارد در دام تجربه و آزمایش قرار نمی گیرد، تا بتوانیم روابط ماده و غیر ماده را هم از راه تجربه اثبات کنیم. بنابراین، آن چه مهم تر است رابطه این جهان با جهان ابدى است، از راه تجربه و حس نمی توان پدیده هاى آخرت را شناخت، تا ما ندانیم که زندگى ما چه تأثیرى می تواند در زندگى آخرت داشته باشد و بین کدام عمل با سعادت آخرت رابطه مثبت و با کدام یک رابطه منفى است، نمی توانیم سمت و سوى صحیحى به زندگى داده و برنامه درستى براى خود وضع کنیم.
خداوند متعال، انسان را در این جهان آفریده تا با رفتارهاى اختیارى خویش سرنوشت ابدیش را رقم بزند و اعمال اختیارى در گرو شناخت صحیح و دقیق است و چنین شناختى از ادراکات عادى بشرى برنمی آید.
خلاصه آن که بشر هیچ گاه مستغنى از وحى نبوده و نخواهد بود، چون برنامه دقیق زندگى منوط بر شناخت رابطه اعمال اختیارى ما با نتایج اخروى آنها است و هیچ گاه دست حس (تجربه) و عقل به کشف این روابط به طور دقیق نخواهد رسید، زیرا از دست رس تجربه انسان خارج است.[17]
—————
[17] ر.ک: محمد تقى مصباح یزدى، راه و راهنماشناسى، ص 9 ـ 20.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا