فرهنگ واژگان

  • بدون تصویر

    بره

    معنای واژه بره: برهان، دلیل و حجت (قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین). (بقره 111)

  • بدون تصویر

    تَرْف

    معنای واژه تَرْف: توسع در نعمت (انّهم کانوا قبل ذلک مترفین). (واقعه 45)

  • بدون تصویر

    ثَلّ

    معنای واژه ثَلّ (ثُلَّه): جماعت کثیر (وثله من الاولین). (واقعه 13)

  • بدون تصویر

    ثَقْف

    معنای واژه ثَقْف: یافتن، پیدا کردن (واقتلوهم حیث ثقفتموهم). (بقره 191)

  • بدون تصویر

    بیت

    معنای واژه بیت؛ تبییت: بررسى کردن چیزى در شب (إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لاَ یَرْضَى مِنْ الْقَوْلِ). (نساء 108) معنای واژه بیات: شبیخون زدن شبانه به دشمن (افأمن اهل القرى ان یأتیهم بأسنا بیاتاً وهم نائمون). (اعراف 97)

  • بدون تصویر

    بیّنه

    معنای واژه بیّنه: روشن (کم آتیناهم من آیه بیّنه). (بقره 211)

  • بدون تصویر

    اِحکام

    معنای واژه اِحکام: اتقان و محکم کارى (کتاب احکمت آیاته). (هود 1)

  • بدون تصویر

    بوار

    معنای واژه بوار؛ هلاک (احلوا قومهم دار البوار) (ابراهیم 28)

  • بدون تصویر

    حُرُم

    معنای واژه حُرُم: جمع حرام، مقصود کسى است که مُحرم براى حج یا عمره است (غیر محلّی الصّید وأنتم حرم). (مائده 1)

  • بدون تصویر

    اَلْىْ

    معنای واژه اَلْىْ: نعمت؛ و آلاء جمع آن است (فاذکروا آلاء الله). (اعراف 69)

  • بدون تصویر

    بَلس

    معنای واژه بَلس: اِبلاس: یأس، اندوه و غمی که به شدت به انسان روى می ‏آورد. واژه (ابلیس) نیز از این کلمه میباشد (یبلس المجرمون). (روم 12)

  • بدون تصویر

    اَیّم

    معنای واژه اَیّم: زن یا مرد بدون همسر (وأنکحوا الایامی منکم). (نور 32)

  • بدون تصویر

    جائر

    جور: ستم کردن. معنای واژه جائر: منحرف از حق (وعلى اللّه قصد السبیل ومنها جائر) (نحل 9).

  • بدون تصویر

    حلم

    معنای واژه حلم: بردبارى (فبشّرناه بغلام حلیم). (صافات 101)

دکمه بازگشت به بالا