مقالات

گستره علم امامان شیعه

ابوبصیر می‏گوید: به محضر امام صادق (ع) رفتم (و بین من و او درباره وسعت دامنه علم امامان (ع) چنین سخن به میان آمد:ابوبصیر: از شما سؤالی دارم، اگر در اینجا کسی (بیگانه‏ای) نیست مطرح کنم.امام صادق (ع) پرده‏ای که در آنجا بود بالا زد و به پشت پرده سر کشید، (کسی نبود) آنگاه فرمود: هر چه خواهی بپرس.ابوبصیر: قربانت گردم؛ شیعیان روایت می کنند که پیامبر (ص) هزار باب از علم را به علی (ع) آموخت، که از هر باب آن ، هزار باب علم دیگر به روی علی (ع) گشود شد (آیا راست است؟).امام صادق (ع):آری همچنین است .ابوبصیر: به خدا سوگند که علم حقیقی و کامل همین است .امام صادق (ع):(پس از اندکی تأمل): آن ، علم است ولی علم کامل نیست، همانا «جامعه» در نزد ما است، و مردم چه می دانند که «جامعه» چیست؟ابوبصیر: «جامعه» چیست؟امام صادق (ع):جامعه، طوماری است به طول 70 ذراع از ذراغ رسول خدا (ص) که آن طومار با املاء پیامبر (ص) و خط علی (ع) نوشته شده است، همه حلال وحرام، و همه مسائل مورد نیاز مردم، حتی جریمه خراش رساندن به بدن کسی ، در آن ذکر شده است .ابوبصیر: آنگاه امام دست بر بدن من زد و فرمود: «آیا به من اجازه می‏دهی؟».عرض کردم: «من در اختیار شما هستم، هر چه خواهی انجام بده».امام صادق (ع) با دست مبارک، مرا نشگون گرفت، و فرمود: حتی جریمه این نشگون در جامعه ذکر شده است، در این حال آن بزگوار (مانند چهره نشگون گیرنده) خشمگین به نظر می‏رسید.عرض کردم: به خدا علم کامل همین است .امام صادق (ع):این نیز علم است ، ولی باز هم کامل نیست و پس از ساعتی سکوت فرمود: همانا «جفر» در نزد ما است، مردم چه می دانند «جفر« چیست؟ابوبصیر: جفر، چیست؟امام صادق (ع):جفر مخزنی ازچرم است که علم پیامبران و اوصیاء آنها، و دانش دانشمندان گذشته بنی اسرائیل در آن ثبت شده است .ابوبصیر: علم کامل همین است .امام صادق (ع):این نیز علم است، ولی علم کامل نیست، بازپس از ساعتی سکوت، فرمود: «مصحف فاطمه» در نزد ما است، مردم چه می دانند که مصحف فاطمه (س) چیست؟ابوبصیر: مصحف فاطمه (س) چیست؟امام صادق (ع):ورقهای نوشته شده‏ای است که حجم آن سه برابر قرآن‏هائی است که در دست شما است، ولی به خدا حتی یک حرف قرآن هم درآن نیست (الفاظ قرآن و تفسیر ظاهری آیات قرآن در آن نیست، ولی روح و معانی عمیق قرآن در آن است ).ابوبصیر: به خدا، علم کامل، همین است .امام صادق (ع):«این هم، علم است، ولی علم کامل نیست» ، و پس از ساعتی سکوت فرمود: علم گذشته و آینده تا روز قیامت در نزد ما است .ابوبصیر: به خدا علم کامل همین است .امام صادق (ع):این نیز علم است، ولی علم کامل نیست.ابوبصیر: فدایت شوم، پس علم کامل چیست؟امام صادق (ع):ما یحدث باللیل و النهار، الامر بعد الامر، و الشیی بعد الشیی‏ء الی یوم القیامه:«علم کامل آن است که در هر شب و روز در مورد هر امر و چیزی پس از امر و چیز دیگر پدید آید» 1 (یعنی همان محزن علم نبوی، و الهاماتی که ساعت به ساعت ازجانب خدا بر قلب امامان (ع) افاضه می‏گردد و آنها در پرتو آن، بر همه مسائل آگاه می‏شوند).سرچشمه علم امامان‏
مخزومی می گوید: در محضر امام صادق (ع) بودیم، میمون قدّاح غلام آن حضرت نیز بود، در این هنگام، «عبّادبن کثیر» عابد شهر بصره، و ابن شریح، فقیه مردم مکه به حضور آن حضرت، وارد شدند. عبّاد از امام صادق (ع) پرسید: «جسد مبارک رسول خدا (ص) در چند پارچه کفن شد؟».امام صادق (ع) : در سه پارچه ، که در دو پارچه آن صُحاری (قریه‏ای در یمن) بود، و یک پارچه آن حِبْره (نوعی بُرْد یمنی) بود پارچه بُرْد کمیاب بود (از این رو دو پارچه دیگر، صُحاری شد).صورت عباد با شنیدن این سخن، درهم شد (که چطور کمیاب بود؟).امام صادق (ع) (برای اینکه عبّاد را متوجه کند که علم امامان از سرچشمه علم پیامبر می باشد و سخن آنها مطابق حق است )به او فرمود:«آن درخت خرمای مریم (که هنگام تولد عیسی (ع) ، مریم به خوردن خرمای آن درخت مأمور شد) از خرمای «عَجْوَه» (بهترین نوع خرما) بود، و از آسمان فرود آمد، بنابراین هر چه از ریشه آن روئید ، عجوه شد، و آنچه هسته آن از این سو و آن سو بدست آمد وکاشته شد «خرمای لون» (خرمای پست ) شد».هنگامی که آنها از حضرت امام صادق (ع) بیرون رفتند، عباد به ابن شریح گفت : «به خدا این مثالی را که امام درباره من زد، نفهمیدم چه بود؟».ابن شریح گفت این غلام (میمون بن قداح) می داند، زیرا او از این خاندان است (و نزد آنها بزرگ شده).عباد، به میمون گفت : معنی این مثال، چه بود؟میمون گفت :آیا فرموده امام را نفهمیدی ؟عباد گفت : نه به خدا نفهمیدم.میمون گفت : امام صادق (ع) با ذکر این مثال، نسبت خود را به رسول خدا (ص) بیان کرد، و به تو خبر داد که او فرزند رسول خدا (ص) و علم آن حضرت در نزد او است و (مانند خرمای عجوه) آنچه از طرف آنها آید سالم و درست است (و سرچشمه‏اش وحی آسمانی است، چنانکه اصل خرمای عجوه ازآسمان است) ولی آنچه که از این سو و آن سو آید، و مربوط به وحی و پیامبر (ص) نیست، مانند هسته خرمای لون (پست) است که از این سو و آن سو می آید (بنابراین، سخن امام صادق (ع) در مورد پارچه‏های کفن پیامبر (ص)، درست است، نه سخن دیگران).2انتقال «روح القدس» از پیامبر (ص) به امامان (ع)
مفضل بن عمر (یکی از شاگردان برجسته امام صادق (ع) بود، او) می گوید: از آن حضرت پرسیدم: با اینکه امام (معصوم ) در میان اطاقی است که پرده‏اش آویخته است ، چگونه به آنچه در اطراف سراسر زمین است، آگاهی دارد؟ امام صادق (ع) : خداوند «پنج روح) را در پیامبر (ص) قرارداد که عبارتنداز: 1- روح زندگی؛ که بوسیله آن بجنبد و حرکت کند.2- روح قوه؛ که به وسیله آن قیام و کوشش کند.3- روح تمایلات نفسانی؛ که به وسیله آن بخورد و بیاشامد و با همسران خود آمیزش نماید.4- روح ایمان؛ که به وسیله آن ، ایمان بیاورد و به عدالت رفتار کند.5- روح القدس که به وسیله آن مسئولیت مقام نبوت را به عهده بگیرد و اجرا نماید.سپس فرمود: «هنگامی که پیامبراسلام(ص) رحلت فرمود، روح القدس ، از وجود او، به امام (جانشین او) انتقال یابد، با توجه به اینکه : روح القدس ، خواب و غفلت و سرکشی و بیهوده گری ندارد ولی چهار روح دیگر دارای خواب و غفلت و سرکشی و یاوه‏گری هستند، و روح هستند، و روح القدس کان یری به : «و با روح القدس، همه چیز دیده و دریافت می شود» 3.تماس فرشتگان با امامان‏
کردین بصری می‏گوید: (من به یک نوع بیماری هاضمه مبتلا بودم، به طوری که ) در شبانه روز بیش از یک وعده غذا نمی‏خوردم ، از این رو وقتی به حضور امام صادق (ع) می‏رسیدم که فکر می کردم سفره برچیده شده، و سعی داشتم در چنین وقتی به محضرش بروم ، تا آن حضرت مرا به خوردن غذا دعوت نکند، اما گاهی به حضور آن بزرگوار می رفتم، آن حضرت سفره می طلبید، من هم همراه آن حضرت غذا می خوردم، ولی هیچگونه ناراحتی و درد، احساس نمی کردم، اما اگر در منزل شخصی دیگر غذا می خوردم، ناراحتی هاضمه و نفخ شکم، مرا بی قرار می‏کرد. این موضوع را به امام صادق (ع) عرض کردم، و خواستم راز آن را به من بگوید.فرمود: «ای ابوسیّار! تو در اینجا غذای افراد صالحی را می‏خوری که فرشتگان با آنها روی فرششان ، مصافحه می‏کنند.عرض کردم: آیا آن فرشتگان برای شما آشکار هم می‏شوند؟امام صادق (ع) در این هنگام دست خود را به یکی از کودکانش کشید و فرمود: هم اِلْطَفُ بصِبْیاننا مِنّا بهم : «آنها نسبت به کودکان ما از خود ما مهربانتر هستند» 4ملاقات فرشتگان با امامان (ع)
ابوحمزه ثمالی می گوید:به حضور امام سجاد (ع) رفتم، ساعتی در حیاط ایستادم ، سپس به آن اطاقی که آن حضرت در آنجا بود وارد شدم،دیدم آن حضرت چیزی را از زمین برمی‏چید و دستش را پشت پرده می‏برد، و به کسی که در پشت پرده بود می‏داد. ابوحمزه: قربانت گردم؛چیست که می‏بینم آن را بر می‏چینی؟امام سجاد (ع): اینها زیادی‏های پرهای فرشتگان است که چون اینجا می آیند و می روند ، ازآنها میماند ، آن پرها را جمع می‏کنیم و تسبیح (بازو بند) فرزند خود می‏نمائیم.ابوحمزه: آیا فرشتگان نزد شما می آیند و با شما تماس می‏گیرند؟امام سجاد (ع): آری، تا حدی که روی فرشها ، جا را بر ما تنگ می نمایند.5خدمتگزاری جن‏ها از امامان (ع)
سدیر صیرفی می‏گوید: امام باقر (ع) مرا برای انجام اموری، مأمور کرد، من سوار بر شتر، حرکت کردم و هنگامی که به «دَرّه رَوْحاء» رسیدم، شخصی را به صورت انسانی دیدم که خود را به پارچه‏ای پیچیده بود، گمان کردم تشنه است، به سویش رفتم و ظرف آب به او دادم. گفت نیازی به آب ندارد، نامه‏ای به من داد که مُهْرش هنوز تر بود، نگاه کردم دیدم مهر امام باقر (ع) است، به او گفتم : «کی در نزد صاحب این نامه بودی؟».گفت : همین لحظه.در نامه مطالبی بود که امام باقر (ع) به من دستور آن را داده بود، در همان لحظه، تا نگاه به نامه رسان کردم، کسی را ندیدم وقتی که امام باقر (ع) به مدینه آمد به محضرش رفتم، و عرض کردم: مردی در فلان محل نامه شما را به من رسانید که هنوز مهرش تر بود (او چه کسی بود؟).امام باقر : یاَ سِدیُر اِنّ لَنا خَدَماً من الجِنّ فاذا اَرَدْنا السّرعَهَ بَعَثْناهُم.: ای سدیر! ما خدمتگزارانی از طایفه جن داریم ، هرگاه کاری را خواستیم تا با سرعت انجام شود، آنها را برای انجام آن کار می‏فرستیم » 6تماس فرشته با علی (ع)
حمران بن اعین (یکی از شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بود) می گوید: روزی از امام باقر (ع) شنیدم می فرمود: ان عَلیّاً کان مُحَدّثاً : «همانا علی (ع) محدث بود».(محدث (بروزن مَقّدم) یعنی خداوند اخبار آسمانی را به وسیله فرشته یا صدا، به او می‏رسانید).من نزد دوستانم آمدم و به آنها گفتم خبر عجیبی برای شما آورده‏ام.دوستان : آن خبر چیست؟حُمران : از امام باقر (ع) شنیدم فرمود: «علی (ع) مُحَدّث بود».دوستان : تا از آن حضرت نپرسی که چه کسی اخبار آسمانی را به علی (ع) گزارش می دهد کاری نکرده‏ای.حمران می گوید: به حضور امام باقر (ع) بازگشتم و عرض کردم، سخن شما را برای دوستان نقل نمودم، آنها گفتند: اگر نپرسی که چه کسی اخبار آسمانی را به علی (ع) می‏گوید، کاری نکرده‏ای، اکنون آمده‏ام از شما بپرسم که چه کسی آن اخبار را به علی (ع) گزارش می‏دهد؟امام باقر(ع): «یُحَدِثُه مَلَکٌ»: فرشته‏ای با او حدیث می‏گوید.حمران: آیا منظورتان این است که علی (ع)، پیغمبر بود؟در این هنگام امام باقر (ع) دست خود را این گونه (بالا) نمود (یعنی نه، او پیامبر نبود) سپس فرمود: «علی (ع) در این مورد مانند همدم سلیمان (آصف بن برخیا)، و همدم موسی (خضر) یا مانند ذوالقرنین بود (که فرشته به آنها نیز حدیث می‏گفت) آیا این خبر به شما نرسیده که پیامبر (ص) فرمود: و فیکم مثله: «و در میان شما نیز مانند ذوالقرنین» هست» .7طومار آسمانی، و مقام رضا و استقامت علی (ع)
ابوموسی ضریر می‏گوید: امام کاظم (ع) فرمود: من به پدرم امام صادق (ع) گفتم: «مگر امیرمؤمنان علی (ع) نویسنده وصیت، و پیامبر (ص) دیکته کننده آن، و جبرئیل و فرشتگان مقرب، گواه بر آن نبودند؟!». امام صادق (ع): آری همانگونه بود که گفتی، ولی هنگام رحلت رسول خدا (ص) وصیتی از جانب خداوند در طوماری مهر کرده 8 از آسمان به زمین آمد، آن طومار را جبرئیل همراه فرشتگان امین الهی نزد پیامبر (ص) آوردند، جبرئیل به آن حضرت عرض کرد: «ای محمد! بفرما هر کس در حضورت هست بیرون رود، جز وصی تو علی (ع) که بماند و او طومار وصیت را از ما بگیر، و ما را گواه بگیرد، و خودش ضامن (اجرای) آن گردد.پیامبر (ص) فرمود: همه حاضران در خانه بیرون رفتند، جز علی (ع)، که در خانه ماند، فاطمه (س) در بین در وپرده بود.در این هنگام، جبرئیل به پیامبر (ص) چنین گفت: «ای محمد! پروردگارت سلام می‏رساند، و می‏فرماید، این همان طومار است که (در شب معراج) با تو پیمان بستم و خودم گواه بودم و فرشتگان را گواه گرفتم، با اینکه تنها گواهی خودم کافی است ای محمد!پیامبر (ص) در حالی که (بر اثر سنگینی وحی) لزره به اندام بود، به جبرئیل فرمود: «پروردگار من، خودش سلام (سالم از هر نقص و عیب) است و سلام از جانب او است، و به سوی او باز می‏گردد، خداوند راست فرموده و مرحمت فرموده است، آن طومار را به من بده.جبرئیل آن را به پیامبر (ص) داد، و عرض کرد: آن را به علی (ع) تحویل بده، و آن را بخوان، پیامبر (ص) (یا علی (ع)) آن را کلمه به کلمه خواند.آنگاه پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: «این پیمانی است که پروردگار با من بسته و امانت او بر من است، من آنرا رساندم و خیر خواهی کردم و ادا نمودم».علی (ع) و جبرئیل و میکائیل گواهی دادند، و علی (ع) ضمانت اجرای آن، و وفا به مضمون آن را به عهده گرفت تا در روز قیامت، جریان را به پیامبر (ص) خبر دهد.سپس طبق دستور پیامبر (ص) فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) از آنچه در طومار مذکور نوشته شده بود آگاه شدند، و ضامن اجرای آن گشتند، سپس آن طومار با چند مهر طلای دست نخورده، مهر گردید و به علی (ع) تحویل داده شد…امام کاظم (ع) فرمود: در آن طومار آسمانی، سنتهای خدا و پیامبرش، و حوادثی در رابطه با ستم به امیرمؤمنان (ع) که بعد از پیامبر (ص) رخ می‏دهد، جمله به جمله نوشته شده بود، آنگاه امام کاظم (ع) در تأیید گفتارش، این آیه (12 سوره یس) را خواند: اِنا نَحْنَ نُحْیَی المَوتی‏ وَ نکْتَبَ ما قدّمُوا و آثارَهم و کُلّ شیی‏ءٍ اَحْصَیْناه فی امام مبین.: «ما مردگان را زنده می‏کنیم ،و آنچه را از پیش فرستاده‏اند، و تمام آثار آنها را می‏نویسیم و همه چیز را در کتاب آشکار (یا در وجود امام علی (ع)) احصا و ثبت کرده‏ایم».سپس امام کاظم (ع) افزود: سوگند به خدا پیامبر (ص) به علی (ع) و فاطمه (س) فرمود: «مگر نه این است که: آنچه به شما وصیت کردم و اجرای آن را به شما دستور دادم، فهمیدید و پذیرفتید؟».آنها عرض کردند: «آری پذیرفتیم، و در برابر حوادث ناگواری که بر ما وارد می‏گردد صبر و استقامت خواهیم نمود».جالب اینکه: در ذیل این ماجرا آمده: علی (ع) فرمود: سوگند به خدائی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، من از شخص جبرئیل شنیدم که به پیامبر (ص) می‏گفت: «ای محمد! به علی (ع) بفهمان که پرده احترام او که همان احترام خدا و رسولش است دریده می‏شود و محاسنش از خون تازه فرق سرش رنگین می‏گردد».تا این سخن را از امین وحی شنیدم، فریادی زدم و به رو بر زمین افتادم و گفتم: «آری راضی به رضای الهی هستم، اگر چه همه این ناگواریها رخ دهد، همه نیشها را در راه اسلام، نوش خواهم کرد!» 9به این ترتیب، علی (ع) از همه حوادث آینده خبر داشت، و با کمال استقامت، خود را برای حفظ اسلام، آماده ساخت، و رگبار تیرهای تلخ حوادث را به جان خرید، و آگاهانه خود را سپر اسلام نمود.پی نوشتها:
1- باب فیه ذکر الصحیفه و الجَفْر و الجمامعه، حدیث 1، ص 239، ج 1، الکافی.
2- باب انه لیس شیی‏ء من الحق الا من خرج من عندالائمه (ع)، حدیث 6، ص 400 – ج 1، الکافی.
3- باب فیه ذکر ارواح التی فی الائمه (ع)، حدیث 3، ص 272، ج 1، الکافی.
4- باب ان الائمه تدخل الملائکه بیوتهم… حدیث یک، ص 393 – ج 1، الکافی.
5- همان، حدیث 3، ص 393 و 394 – ج 1، الکافی.
6- باب ان الجن یأتیهم… حدیث 4، ص 395 – ج 1، الکافی.
7- باب ان الائمه (ع) محدثون مفهون، حدیث 5، ص 271، ج .1 در بعضی از روایات آمده: که علی (ع) روزی مقام و اوصاف «ذوالقرنین» را برای اصحاب خود ذکر کرد، و سپس فرمود: «در میان شما نیز مانند او هست» (یعنی خودش) (تفسیر علی بن ابراهیم ذیل آیات 83 تا 91 سوره کهف).
در قرآن مجید از«ذوالقرنین»، به عنوان یک زمامدار مقتدر و بنده صالح خدا یاد شده و برخی از صفات او بیان گشته و از او تمجید شده است (سوره کهف آیات 83 تا 98).
8- در متن حدیث، تعبیر به «کتاب مسجل» شده که ما این جمله را به «طومار مهر کرده» ترجمه نمودیم .
9- باب اِن الائمه لایفعلوا شیئاً… حدیث 4، ص 281، ج 1، الکافی (با تلخیص کامل).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا