مقالات

کتاب تفسیر امام حسن عسکری

از جمله کتابهای منسوب به معصومین (ع)، کتاب «تفسیر امام حسن عسکری (ع)» است. این کتاب همانگونه که از نام آن معلوم است، به امام یازدهم شیعیان، امام حسن عسکری (ع) منسوب است. علامه مجلسی در بحارالانوار مقدار زیادی از آن را نقل کرده است، مجلسی رضوان الله علیه درباره آن تفسیر فرموده: تفسیر امام از کتب معروفه است که صدوق علیه الرحمه بر آن اعتماد کرده و از آن نقل نموده است، هر چند که بعضی از محدثین در آن طعن و اشکال کرده‏اند، لیکن صدوق داناتر و به زمان کتاب نزدیکتر از طعن کنندگان است، اکثر علما بدون غمز از آن کتاب نقل کرده‏اند. 1
مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه: ج 4، ص 285 درباره آن فرمود: تفسیر عسکری که آن را امام ابو محمد حسن عسکری (ع) املاء کرده است و آن بروایت شیخ ابی جعفر محمد بن علی بن بابویه صدوق است، در سال 1268 در تهران به چاپ رسیده و در 1313 دوباره چاپ شده و در (1315) در حاشیه تفسیر قمی مجدّداً چاپ شده است .
شیخ ما در خاتمه مستدرک درباره آن بتفصیل سخن گفته و عده‏ای از اعتماد کنندگان به این کتاب را نام می‏برد، از جمله شیخ صدوق در کتاب فقیه و در کتب دیگر، طبرسی در احتجاج، ابن شهر آشوب در مناقب، محقق کرکی در اجازات خود برای صفی الدین، شهید ثانی در کتاب «منیه»، محمد تقی مجلسی در شرح مشیخه و فرزندش علامه مجلسی در بحار و سایر علما …
آنگاه وقت املاء امام (ع) و کیفیت به وجود آمدن تفسیر را نقل کرده است و خلاصه آن چنین می‏باشد:
صدوق علیه الرحمه از محمد بن قاسم استر آبادی نقل می‏کند: یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیار به من نقل کردند: در استرآباد طایفه زیدیه اکثریت داشتند و آن وقت، حکومت در دست حسن بن زید علوی ملقب به «داعی الی الحقّ» امام زیدیه بود، و به طایفه زیدیه بیشتر توجه می‏کرد.
ما از این جریان وحشت کرده و با خانواده خویش در سامراء به محضر امام حسن عسکری (ع) رفتیم، چون امام ما را دید، فرمود: خوشا به حال پناه آورندگان به ما، آن وقت به پدران ما فرمود: خدا سعی شما دو نفر را قبول کند، و از وحشت ایمنی بخشد. و از شر دشمنتان کفایت دهد. بر گردید جانتان و مالتان در امان است .
ما از این سخن امام در عجب شده… و گفتیم: امام بزرگوار می‏خواهید چه بکنیم؟… امام به پدران ما فرمودند: این دو فرزندتان را درنزد من بگذارید تا علمی بر آنها افاده کنم که خدا با آن علم شرافتشان بدهد…
یوسف بن محمد و علی بن محمد گویند: پدران ما از امر امام اطاعت کرده، رفتند و ما را در نزد امام گذاشتند. ما مرتب محضر امام رفت و آمد داشتیم… روزی به ما فرمود: وقتی که به شما خبر آمد که خدا پدرانتان را کفایت کرده و وعده من راست بوده، بشکرانه آن تفسیر قرآن را به شما خواهم آموخت.
ما از این سخن شاد شدیم… و از محضر آن حضرت بیرون نیامده بودیم که از پدرانمان نامه‏ای آمد و در آن نوشته بود: داعی بعضی از موثقین خویش را با نامه ومهر، نزد ما فرستاده که شما در امان هستید و اموالتان به خودتان رد خواهد شد، روز دهم باز نامه آن که: داعی به همه وعده‏اش وفا کرد.
امام (ع) چون این را شنید فرمود: الان وقت آن وعده رسیده که تفسیر قرآن را بگویم، هر روز برای شما مقداری وقت و وظیفه معین کردم تا آن را بنویسید، از من جدا نشوید و مواظب باشید.
آن حضرت اول احادیثی در فضل قرآن و اهل قرآن بر ما املاء فرمود، بعد تفسیر آنرا فرمودند، ما در مدت هفت سال که در محضرش بودیم هر روز مقداری می‏نوشتیم… نگارنده گوید: بنابراین نوشتن و املاء آن، هفت سال طول کشیده است. برای تکمیل مطلب به خاتمه مستدرک ص 661 رجوع فرمایید. که در آنجا اشکالات ابن غضائری و علامه حلی و محقق داماد رحمهم الله نقل و جواب داده شده است .پی نوشتها:
1- بحار: ج 1 ص 28 «الفصل الثانی فی بیان الوثوق علی الکتب المذکوره» منظور مجلسی ره از بعضی محدثین ظاهراً ابن غضائری و علامه حلی در خلاصه است .(خاندان وحی، سید علی اکبر قریشی، ص 705 – 707)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا