نبوت در قرآن

چرا حتى یکى از زنان را به مقام نبوت و امامت نرسیده است؟

چرا خداوند متعال حتى یکى از زنان را به مقام نبوت و امامت نرساند؟ آیا این، نشانه برترى مردان است؟

از دیدگاه قرآن، افراد انسان (چه مرد و چه زن) از نظر حقیقت انسانیت و مسائل ارزشى یک سانند و هیچ یک بر دیگرى جز به تقوا و عمل صالح بیشتر، برترى ندارد: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَیـکُمْ)[1] (مَنْ عَمِلَ صَــلِحًا مِّن ذَکَر أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ)؛[2] هر کس، مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزه [و نیکو]یى و حیات [واقعى] می بخشیم و به یقین بهتر از آن چه انجام داده اند به آنان پاداش می دهیم.
قرآن، اگر در جایى از مردان شایسته اى هم چون لقمان حکیم سخن می گوید، در جاى دیگر نیز از زنان شایسته نام می برد؛ مانند: حضرت مریم(س) [3]، همسرفرعون[4]و… .
همان گونه که مردان، داراى اندیشه، اراده و اختیارند و براى رسیدن به تکامل و قرب الهى، وظایف و تکالیفى بر عهده آنهاست، زنان نیز همین گونه اند و در این جهت، هیچ امتیازى بین زن و مرد وجود ندارد، ولى در بعضى احکام و وظایف با یک دیگر متفاوتند. وظایفى، به عهده مردان است و بر عهده زنان نیست و بر عکس و این تفاوت براى این است که طبیعت و آفرینش زن و مرد متفاوت است.
خداى متعال، به مقتضاى حکمت بالغه خود و مصالح و مفاسدى که پشتوانه احکام اوست، وظایفى براى مرد و وظایفى براى زن معین کرده است؛ همان طور که مرد نمی تواند فرزندى به دنیا بیاورد، زن هم نمی تواند برخى از کارهاى طاقت فرسا، چون: امامت، رهبرى، سیاست و کشوردارى را به عهده بگیرد. (هر کسى را بهر کارى ساختند.) در زندگى زنان، «احساس» و در حیات مردان تعقّل غلبه دارد (البته متوسط زنان و مردان این گونه هستند) و براى همین تفاوتى که در آفرینش زن و مرد وجود دارد، قوانین اسلام هم با آفرینش انسان سازگار است. اسلام، وظایف و تکالیفى را که به صلابت بیشترى نیاز دارد و احساسات بیش از اندازه در انجام آنها مانع است؛ مانند: حکومت، امامت، قضاوت، جهاد ابتدایى و … به عهده مردان قرار داده است و وظایفى را که ارتباطش با احساس، بیشتر از تعقّل است و زن، بهتر از مرد می تواند از عهده آن برآید؛ مانند: پرورش و تربیت اولاد و آشنا کردن آنها به وظایف اجتماعى، تدبیر منزل و … مخصوص زنان قرار داده است.
از جهت دیگر، براى این که عفت و عصمت زن اهمیت ویژه اى دارد، خداوند متعال، بعضى از کارهاى اجرائى، مانند: امامت، قضاوت و … را ـ که سرکار انسان با نامحرمان است ـ به عهده مردان گذاشته. به هر حال، این طور مسائل و تفاوت در وظایف، دلیل برترى مرد بر زن نیست، زیرا از نظر اسلام کمال هر انسان در چهره وظایف محوّله به او ظهور می کند و خوبى و برترى هر یک از زن و مرد، در گرو این است که در قبال مسئولیتى که دارد، متعهد و پرهیزگارتر باشد و خلاصه، معیار برترى، ایمان، عمل صالح، اخلاص و … کوشا بودن در عمل و تقوا و پرهیزگارى است و فضیلت و مقامی که زن با گرم نگه داشتن محیط خانواده و تربیت فرزندان و خوب شوهردارى می تواند به دست آورد، کم تر از فضیلت جهاد در راه خدا نیست.
نکته اى که این جا شایان تذکر است این که یک مقام معنوى داریم و یک سمت اجرایى. در رسیدن به مقامات معنوى میان مرد و زن تفاوتى نیست. یک زن می تواند به مقامات والاى معنوى برسد و از بسیارى از مقامات معنوى پیامبران بالاتر باشد؛ همان گونه حضرت فاطمه(س)این چنین بود. ولى سمت اجرائى نبوت و امامت به جهت تفاوت ساختار جسمانى زن و مرد، به مردان سپرده شده است و داشتن چنین سمتى دلیل بر عدم امکان رسیدن زنان به مقام معنوى پیامبران نیست.[5]
تا این جا روشن شد که در اسلام هیچ یک از کمالات معنوى، مشروط به مرد بودن یا ممنوع بودن زن نیست؛ نه مذکر بودن شرط کمال است و نه مؤنث بودن مانعى براى آن است. راه کمال براى هر دو گروه باز است و هر کسى به اندازه استعداد خاص خود این راه را طى می کند و آن چه مورد تمایز است، کارهاى اجرائى است که مربوط به ساختمان بدن انسان است و بر اساس ویژگى هاى جسمی طرفین توزیع شده است.
در آن چه مایه کمال است، تفاوتى بین زن و مرد نیست و آن چه موجب تفاوت است، نقشى در کمال ندارد.
—————
[1] حجرات، آیه 13.
[2] نحل، آیه 97.
[3] آل عمران، 42
[4] تحریم، آیه 11.
[5] ر.ک: جعفر سبحانى، مبانى حکومت اسلامی، ص 239 ـ 244؛ المیزان، ج 2، ص 271 ـ 276 و عبدالله جوادى آملى، زن در آینه جلال و جمال.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا