مقالات

هفت اصل در هستی از دیدگاه اسلام

اصل اول
جهان – به معنای ما سوی الله – مخلوق خداوند بوده و کائنات لحظه‏ای از خداوند بی‏نیاز نبوده و نخواهند بود.اینکه می‏گوییم جهان مخلوق خدا است‏بدین معناست که جهان به اراده او آفریده شده و نسبت آن با خدا نسبت تولیدی از قبیل پدر و فرزند نیست، چنانکه می‏فرماید:‹‹لم یلدو لم یولد›› (اخلاص/3). اصل دوم
نظام کنونی جهان نظامی ابدی و جاودانه نیست، بلکه پس از مدتی که خدا از ساعت و زمان آن آگاه است،نظام موجود جهان برهم خورده و نظام دیگری پدید می‏آید، که همان نظام معاد و عالم اخروی است، چنان که می‏فرماید: ‹‹یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات و برزوا لله الواحد القهار ›› (ابراهیم/48): روزی که زمین و آسمانها دگرگون می‏شوند و در پیشگاه خداوند قهار حاضر می‏شوند. در کلامی نیز که گفته می‏شود« همگی از خداییم و به سوی او باز می‏گردیم‏»، اشارتی به همین حقیقت نهفته است:‹‹انا لله و انا الیه راجعون›› (بقره/156). اصل دوم
نظام جهان بر پایه علت و معلول استوار است، و می‏ان پدیده‏های آن رابطه علی ومعلولی برقرار می‏باشد. تاثیر هر پدیده در پدیده دیگر مشروط به اذن و مشیت الهی بوده، و اراده حکیمانه الهی بر این استوار گردیده است که فیاضیت‏خویش را غالبا از طریق نظام اسباب و مسببات تحقق بخشد. قرآن کریم هر دو مطلب فوق را بیان کرده است: هم اینکه میان پدیده‏های طبیعی رابطه سببیت‏حاکم است، و هم اینکه تاثیرگذاری هر علت و سببی در جهان، وابسته به اذن و مشیت کلی الهی است. در مورد نخست کافی است‏به آیه زیر توجه نماییم: ‹‹وانزل‏من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم›› (بقره/22): از آسمان آب فرو آورد و به سبب آن آب میوه‏هایی را برای روزی شما (از دل خاک) بیرون آورد. ودر مورد دوم نیز توجه به آیه زیر کافی است: ‹‹والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربه›› (اعراف/58) و گیاه سرزمین پاکیزه به اذن پروردگار می‏روید.و به همین مضمون است آیات:102،249، 251/بقره،49،166/ آل عمران. (1) اصل سوم
هستی مساوی با طبیعت مادی نیست، بلکه بخشی از جهان آفرینش را ماوراء طبیعت تشکیل می‏دهد که در اصطلاح قرآن «جهان غیب‏» نامیده می‏شود. همان‏طور که پدیده‏های مادی به اذن خداوند در یکدیگر تاثیر می‏گذارند، همچنین موجودات غیبی نیز در جهان طبیعت‏به اذن الهی مؤثر می‏باشند، و به تعبیر دیگر: وسایط فیض الهی‏اند. قرآن کریم تاثیرگذاری فرشتگان الهی را در حوادث جهان طبیعت‏یادآور شده است، آنجا که می‏فرماید: ‹‹فالمدبرات امرا›› (نازعات/5):سوگند به تدبیرکنندگان امور جهان خلقت. ‹‹و هو القاهر فوق عباده و یرسل علیکم حفظه›› (انعام/61): اوست قاهر بر بندگانش، و نگهبانانی را بر شما می‏فرستد. از آیات روشن فوق، نتیجه می‏گیریم که جهان آفرینش – اعم از طبیعت و ماوراء طبیعت – با نظام سببیت‏حاکم بر آن، قائم به مشیت الهی و وابسته به او است. اصل چهارم
جهان یک واقعیت هدایت‏شده است و تمام ذرات جهان، در هر مرتبه‏ای هستند، به فراخور حال خود از نور هدایت‏برخوردارند. مراتب این هدایت عمومی و کلی را، هدایت طبیعی، غریزی و تکوینی تشکیل می‏دهد. قرآن کریم در آیات مختلف از این هدایت تکوینی و عمومی یادکرده که یکی از آنها را می‏آوریم: ‹‹ربنا الذی اعطی کل شی‏ء خلقه ثم هدی›› (طه/50): پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیزی را به او داد، آنگاه آن را هدایت نمود. اصل پنجم
نظام آفرینش، نظام اکمل و احسن است.دستگاه هستی به عالیترین وجه طراحی گردیده و نظامی کاملتر و نیکوتر از آن قابل تصور نیست، قرآن کریم می‏فرماید: ‹‹الذی احسن کل شی‏ء خلقه›› (سجده/7): خدایی که هر چیزی را به طور نیکو آفریده است.و نیز می‏فرماید: ‹‹فتبارک الله احسن الخالقین›› (مؤمنون/14); بدیهی است احسن بودن خالق ملازم با احسن بودن مخلوق است. برهان عقلی که بر این اصل اقامه می‏شود آن است که، فعل هر فاعلی از حیث کمال و نقص متناسب با صفات و کمالات او است، چنانچه فاعل از نظر صفات وجودی نقصانی نداشته باشد، فعل او نیز از هرگونه عیب و نقص پیراسته است، و از آنجا که خداوند متعال واجد همه کمالات وجودی به وجه اتم و اکمل است، طبعا فعل او نیز کاملترین و نیکوترین فعل خواهد بود. گذشته از این، مقتضای حکیم بودن خداوند آن است که با وجود امکان خلق جهان احسن، غیر آن را ایجاد ننماید. درخور ذکر است که آنچه در عالم طبیعت‏به نام شرور از آن یاد می‏شود با نظام احسن هستی منافات ندارد و توضیح این مطلب در مباحث «توحید در خالقیت‏» خواهد آمد. اصل ششم
از آنجا که جهان آفریده و فعل خداوند است که حق مطلق است، حق و حکیمانه بوده و عبث و بیهودگی به آن راه ندارد. به این مطلب در آیات متعدد قرآن کریم اشاره شده است که یک مورد آن را ذکر می‏کنیم: ‹‹ما خلقنا السموات والارض و ما بینهما الابالحق›› (احقاف/3): آسمانها و زمین و آنچه میان آنها است را جز به حق نیافریدیم. غایت انسان و جهان نیز آنگاه تحقق می‏یابد که قیامت‏بر پا گردد، چنانکه امیر مؤمنان علی علیه السلام می‏فرماید: «فان الغایه القیامه‏». (2) پی‏نوشت‏ها: 1. برای آگاهی بیشتر در این باره به کتابهای تفسیر و کلام از آن جمله به المیزان:1/72 والالهیات: 2/51-54 رجوع شود. 2. نهج البلاغه، خطبه 190. منشور عقاید امامیه صفحه 19 استاد جعفر سبحانی

جعفر سبحانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا