مقالات

نگاهی دوباره به تدریس رساله

یکی از پرسشهایی که گاه برای مبلّغان دینی و مُرَوّجان فقه جعفری پیش میآید این است که در آموزش و تدریس توضیح المسائل به همگان و بویژه نوجوانان و جوانان و بیان احکام الهی در این زمان، چه نکاتی را باید در نظر گرفت و از چه زاویه دیدی و با چه نگاهی باید به آن نگریست تا برای آنان گیرا و جذاب باشد.در پاسخ به این پرسش مهم و امروزین و هنگام آموزش و تدریس رساله­های عملیه، باید چند نوع نگاه و زاویه دید را دوباره در نظر آورد تا بر جذابیت آموزش احکام الهی و مسائل شرعی افزود، اگر چه ممکن است برخی از آنها برای بعضی از مبلّغان و استادان احکام، زیره به کرمان و خرما به بصره و زغال سنگ به نیوکاسل بردن باشد و تنها جنبه یادآوری و یا تأکید داشته باشد، و یا ممکن است خدای ناخواسته حمل بر «روشنفکر بازیِ» واژهنگارِ این سطور شود، به جای آنکه حمل بر نگاه دوباره او به رسالههای توضیح المسائل و نوعی «دگر گفتنِ» وی در آموزش و تدریس احکام فقهی به همگان و بویژه نوجوانان و جوانانی از روی دلسوزی گردد، آن هم نوجوانانی که برخی از آنان شب و روز خود را با کاربُردهای منفی ویدئو و کامپیوتر و اینترنت و ماهواره و… سپری میکنند. اینک نگاهی دوباره به تدریس رساله میافکنیم و پیشاپیش از به کارگیری بعضی از واژهها و یا مسائل شرعی، به عنوان نمونه و مثال، پوزش میخواهیم و فعلا 10 نکته را در این زمینه بیان میکنیم «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»:1. بیان معادلهای فارسی: برای برخی از واژههای رسالهها میتوان معادل فارسی آنها را نیز بیان کرد، مانند «پاک کنندهها» برای «مُطَهِّرات» و «نیمخیز نشستن» برای «تَجافی».2. بیان معادلهای مفهومتر و رایجتر: برای بعضی از واژه­های توضیح المسائلها می­توان معادل عربی اما مفهوم­تر و رایج­تر آنها را بیان کرد، مانند «ادرار» برای «بول»، «مدفوع» برای «غائط» و «استفراغ» برای «قی» که همه این واژه­ها عربی هستند، ولی واژه­های نخستین رایج­تر و قابل فهم­ترند؛ هر چند برای اینها نیز ـ اگر بتوانیم ـ باید واژه­های فخیمانه­تر و زیباتری را به کار بگیریم. 3. بیان معادلهای امروزی­تر و کاربردی­تر: برای برخی از واژه­های رساله­های عملیه می­توان معادلهایی را به کار برد که امروزه کاربرد بیشتری دارند، مانند «مسافت 5/22 کیلومتر» برای «حد مسافت شرعی»، «1250 گرم نقره» برای «500 درهم در مَهرالسُنّه» و «اندازه گِردیِ 2 ریالی و یا 5 ریالی» برای «درهم و اشرفی».[1]4. تعریف و توضیح اصطلاحات فقهی و فتوایی: بسیاری از اصطلاحات فقهی و فتوایی را برای مردم باید تعریف کرد و توضیح داد، مانند حد تَرَخُّص، امور حسبیه، حَدَث اصغر، حَدَث اکبر، جاهل قاصر و جاهل مقصّر، به عنوان نمونه، به یاد می­آورم که حدود پانزده سال پیش برای معلمان دینی، درس احکام را تدریس میکردم. در آغاز تدریس به آنان گفتم: «بعضی از احکامی را که برای شما تدریس می­کنم “استفتائات” است. ناگهان یکی از معلمان دینی پرسید: “استفتائات” یعنی چه؟» پس آیا هنگامی که اصطلاحی مانند «استفتا» برای برخی از معلمان دینی ـ نه معلمان فیزیک و شیمی ـ روشن و شناخته شده نیست، می­توان گفت برای همگان و بویژه نوجوانان و جوانان واضح و تعریف شده است؟ و آیا هر چیزی که برای ما کاملا روشن و آشکار است، می­توان بر این پندار بود که برای مخاطبان ما نیز روشن و آشکار است؟ همچنین حتماً باید بسیاری از اصطلاحات فتوایی مانند «بعید نیست»، «خالی از قوت نیست»، خالی از وجه نیست»، «خالی از قُرب نیست»، «خالی از اشکال نیست»، «احتیاط واجب»، «ارجح»، «اظهر»، «محل تأمل است» و «محل اشکال است» را برای بسیاری از مردم تعریف کرد و توضیح داد و اثر عملی آنها را برای مقلّدان ذکر نمود. مثلا برخی از طلاب ـ تا چه رسد به دیگران ـ نمی­توانند معنی این مسأله شرعی و اثر عملی آن را بیان کنند: «اگر بچه ممیّز بگوید چیزی که در دست اوست نجس است، احتیاط آن است که از آن اجتناب کنند، اگر چه بعید نیست اعتبار قول صَبیّ مُراهِق.»از این رو، تدوین یک «فرهنگ اصطلاحات فقهی و فتوایی» در پایان رسالهها و یا به طور مستقل کاری شایسته و بلکه امری بایسته است. شایان توجه است در نخستین نگارش رسالههای توضیح المسائل فارسی که طبق فتاوا و نظریات مرحوم آیتالله بروجردی ـ رحمه الله ـ بوده است، بسیاری از این اصطلاحات فتوایی در فتاوای ایشان اصلا دیده نمیشود. )فَتَأَمَّلْ جَیِّداً( 5. رفع ابهام از تعریفهای واژگان و اصطلاحات: باید از شماری از واژگان و اصطلاحات فقهی رفع ابهام کرد و آنها را شفاف نمود. مثلا در تعریف «بچه مُمَیِّز» و به تبعیت از رساله­ها به مردم می­گوییم: «بچۀ ممیّز بچه­ای است که خوب و بد را می­فهمد.» حال اگر یکی از شنوندگان از ما بپرسد که منظور از «فهمِ خوب و بد»، مثلا خوب و بدِ اخلاقی یا اقتصادی یا جنسی یا فکری یا سیاسی یا اجتماعی است، به او چه پاسخی می­دهیم؟یا مثلا در تعیین سن بلوغ پسر و دختر می­گوییم: «تمام شدن 15 سال قمری در پسر و 9 سال قمری در دختر.» و حال آنکه بسیاری به این نکته مهم توجه ندارند که سال قمری به مقدار 10 روز و 18 ساعت از سال شمسی کمتر است و در نتیجه طبق سال شمسی و شناسنامهای، پسران در هنگامی که تقریباً 14 سال و 6 ماه و 16 روز و دختران در زمانی که تقریباً 8 سال و 8 ماه و 22 روز دارند به سن تکلیف میرسند.6. بیان تعریف لغوی و اصطلاحی موضوعات و واژه­های فقهی: شایسته است که معانی لغوی و اصطلاحی برخی از موضوعات و اصطلاحات فقهی و ارتباط این دو معنی با یکدیگر گفته شود. به طور مثال، بارها از شاگردان و یا حتی طلاب شرکت کننده در کلاسهای آموزش و یا روش تدریس احکام می­پرسیدم که تعریف لغوی «وضو» چیست و آنان یا پاسخی نمی­دادند و یا اشتباه پاسخ می­دادند. بدین جهت شایسته است مثلا به آنان بگوییم که «وضو» در لغت به معنی «نظافت و پاکیزگی» است و از این رو، عربها به شخص نظیف و پاکیزه می­گویند: «وَضیءْ».[2] و وضو در اصطلاح فقهی عبارت است از شستنِ صورت و دستها (غَسلَتان) و مسحِ سر و پاها (مَسحَتان) طبق دستوری که شارع مقدس اسلام فرموده است. و چون بنابر روایتی یکی از علتها و فلسفه­های وضو نظافت و پاکیزگی است، بدین جهت به آن «وضو» گفته­اند و این نکته از نظر علمی و تجربی نیز روشن است.7. استفاده از واژه­های فخیمانه و محترمانه: یکی از وظایف ما، به کارگیری واژه­های فخیمانه و محترمانه در هنگام آموزش و تدریس احکام است. مثلا در هنگام به کارگیری واژه­های «آبستن و حامله و باردار»، آیا واژه «باردار» فخیمانه­تر نیست؟ یا در هنگام بیان علائم بلوغ، استفاده از واژه­های «شرمگاه» و یا «اندام تناسلی و زایشی» به جای واژه «عَورت» و «…» محترمانه­تر نیست؟ آیا نباید واژه­های غیر فخیم و به کار رفته در رساله­های توضیح­المسائل، مانند مسائل 1576[3] و 2381،[4] را به کار نبُرد و آنها را به گونهای دیگر تغییر داد و بیان کرد؟8 . با اِعراب صحیح خواندن و یا نوشتن کلمات: باید در هنگام بیان یا نوشتن احکام الهی، کلمات و واژه­ها را با اِعراب صحیح خواند و یا نوشت تا مانند آن شخصی نشود که در مکه از روحانی کاروانِ خود، به جای هَروَله، پرسیده بود: «هَرُوله» به چه معنی است؟» و یا فرد دیگری سؤال کرده بود: «دو کلمه قَبل و دَبْر که در رساله­ها نوشته شده­اند به چه معنی است؟» و یا یکی از روحانیان کاروان حج به نام آقای «حسنزاده» می­گفت: «یکی از حاجیان از بنده می­پرسید که من هنگام طواف، این گونه نیت کرده و گفته­ام: هفت دور طواف برای حُجّه الاسلام حسنزاده (نه حَجّه السلام) به جا می­آورم واجبْ قُربهً الیالله. آیا نیت من صحیح بوده است یا نه؟» خودم بارها از مردم و حتی طلاب حوزه شنیده­ام که به جای «مُبطِلات وضو» میگویند: «مُبطَلات وضو»، یا به جای «مُطَهِّرات» میگویند: «مُطَهَّرات»، و یا به جای «مُنکَرات» می­گویند: «مُنکِرات» و قِس علی هذا بابَ فَعْلَلَ و تَفَعْلَلَ. از این رو، باید اِعراب این گونه کلمات را به طور صحیح برای دیگران خواند یا نوشت تا اشتباه و تفاوتهای معنایی و یا متضادی مانند «مُقَلِّد»، «مُقَلَّد»، «مُطَهِّرات»، «مُطَهَّرات»، «مُبطِلات» و «مُبطَلات»، و «مُنکَرات» و «مُنکِرات» پیش نیاید.9. آموزش مسائل رساله به صورت تدریجی: مجموعه قوانین و احکام الهی در مدت 23 سال و به صورت «تدریجی» بر پیامبر محبوب خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل و به مردم ابلاغ گشت. مثلا حکم خوردن شراب به صورت تدریجی و در چهار آیه از قرآن بیان شد تا اینکه در مرحله چهارم، حکم قطعی حرمت شراب به مردم ابلاغ گردید.از این رو، برای آموزش و تدریس احکام رساله به مردم، در برخی از موارد باید زمینه سازی کرد.به طور نمونه، یکی از استادان احکام میگفت: «برای تعدادی از خواهران، درس احکام می­گفتم. روزی به احکام حجاب و پوشش رسیدم. دیدم برای تدریس احکام آن باید زمینه سازی کنم؛ زیرا ممکن است بعضی از مسائل شرعیِ حجاب و پوشش را نپذیرند و یا به آن، توجه لازم را نکنند. بدین جهت تصمیم گرفتم پیش از آغاز درس احکام، مرثیه حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ را برای آنان بخوانم و رقّت قلبی ایجاد کنم. همین کار را کردم و پس از گریه و مرثیه خوانی، این نکته را به آنان تذکر دادم که اگر بخواهیم پیرو حقیقی حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ باشیم، باید حجاب خود را کاملا رعایت کنیم و احکام آن را در زندگی عملی خویش پیاده سازیم. آنگاه به بیان احکام پوشش و حجاب پرداختم و با این زمینه سازی بود که پذیرش احکام آن برای آنان آسان شد.»بدین جهت باید سه حدیث شریف ذیل برای هر استادی در هنگام آموزش رساله و احکام الهی و حتی موضوعات دیگر مورد توجه وافر باشد:پیامبر عزیز خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ : «یا مُعاذُ! بَشِّر و لا تُنَفِّر، یَسِّر و لا تُعَسِّر؛[5] ای معاذ! ]هنگام تبلیغ در یمن [مژده آور باش و رماننده ]از دین[ نباش. آسان گیر باش و سخت گیر نباش.»حضرت امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ : «لا تَقُل کُلَّ ما تَعلَمُ؛[6] همه آنچه را میدانی مگو.» امام سجاد ـ علیه السلام ـ : «اِیّاکَ أَن تَتَکَلَّمَ بِما تَسبِقُ اِلَی الْقُلوبِ اِنکارُهُ و اِن کانَ عِندَکَ اعْتِذارُهُ…؛[7] بپرهیز از اینکه سخنی بر زبان جاری سازی که دلها در نپذیرفتن و انکار آن پیشی گیرند، اگر چه عذر و بهانه مناسب آن را نیز داشته باشی.»10. تنظیم و دسته بندی احکام رساله: حضرت امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ می­فرمایند:«أَحسَنُ الْکَلامِ ما زانَهُ حُسنُ النِّظامِ و فَهِمَهُ الْخآصُّ و الْعآمُّ؛[8] زیباترین سخن آن است که تنظیم و دسته بندیِ زیبایش آن را آراسته کرده باشد و خواص و عوام، آن را بفهمند.»روانشناسان نیز معتقدند، از نظر یادگیری و آموزش، مطالب منظم و دسته بندی شده بهتر از مطالب نامنظم و دستهبندی نشده در ذهن انسان جای می­گیرند.یکی از شاگردان حضرت امام خمینی ـ­­ رحمه الله ـ می­گوید: «امام در هنگام تدریس، مطالب را خیلی عالی مرتب و تنظیم می­کردند و همین تنظیم مطالب، در بهتر فهمیدن و زودتر فهمیدن مطالب درسی، کمک بسیار مؤثری به ما می­کرد.»[9]از این رو، سعی کنید حتماً در آغاز، احکام را دستهبندی کنید و آنگاه به مخاطبان خود آموزش دهید؛ البته دستهبندی احکام دارای روشی خاص است که توضیح و تبیین آن را «این زمان بگذار تا وقت دگر».امید است با عنایات خداوند سبحان و توجهات امام زمان ـ علیه السلام ـ این گونه مباحث و مطالب در زمینه «آموزش و تدریس رساله» به همگان و بویژه جوانان و نوجوانان و دانشجویان و دانش­آموزان، برای مبلغان گرانمایه و گرانپایه سودمند آید، و «مولوی» چه دُر سُفته است که گفته است: این همه گفتیم لیک اندر بسیچبیعنایات خدا هیچیم هیچ ای خدا ای فضل تو حاجت روابا تو یاد هیچ کس نَبْوَد روا قطره­ای دانش که بخشیدی ز پیشمتصل گردان به دریاهای خویش _______________________________ [1]. در صورتی که این معادلها طبق فتوای مرجع تقلیدی که احکام و فتاوای او را بیان میکنیم، صحیح و مورد قبول وی باشند.[2]. گفتنی است که «وضو» معانی دیگری نیز دارد.[3]. در مسائل مربوط به دومین مبطل از مبطلات روزه.[4]. در مسائل مربوط به عیبهایی که به واسطه آنها میشود عقد را به هم زد.[5]. سیری در سیره نبوی، آیتالله شهید مرتضی مطهری، چاپ هفدهم، قم، انتشارات صدرا، 1376، ص 210، به نقل از: سیره ابن هشام.[6]. نهچ البلاغه، گردآوری سید ابوالحسن محمد شریف رضی، ترجمه علینقی فیض الاسلام، [بیچا]، [بیجا]، [بینا]، [بیتا]، کلمه قصار 374، ص 1268.[7]. سفینه البحار، حاج شیخ عباس قمی، ج2، [بیجا]، بیروت، دار المرتضی، [بیتا]، ج 1، ص 573.[8]. معجم الفاظ غررالحکم و دررالکلم، مصطفی درایتی، چاپ اوّل، قم، مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیه، مکتب الاعلام الاسلامی، 1413، ص 464 .[9]. با اقتباس از: مجله حوزه، ش 32، ص89.

عبدالرحیم موگهی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا