معاد در قرآن

نعمت هاى بهشتى خداوند را بیان کنید

نعمت هاى بهشتى را که خداوند در قرآن از آنها یاد کرده است بیان کنید؟

خداوند متعال از نعمت هاى مادى و جسمانى بهشت با عناوین زیر یاد کرده است:
1. باغ هاى بهشتى: «نساء، 13 / بقره، 221 / رحمن، 46 و …»؛ 2. سایه هاى لذت بخش: «واقعه، 27 ـ 31 / رعد، 35 / نساء، 57 و …»؛ 3. مساکن و قصرهاى بهشتى: «توبه، 72 / فرقان، 75 / سباء، 37 / نحل، 80 و …»؛ 4. فرش ها و تخت ها: «رحمن، 54 / غاشیه، 16 / واقعه، 15 ـ 16 و …»؛ 5. غذاها و ظرف هاى بهشتى: «رحمن، 52 / مرسلات، 42 / رحمن، 68 و …»؛ 6. شراب هاى طهور: «محمّد، 15 / دهر، 5 ـ 6 و 17 ـ 18 و 21»؛ 7. برترین شراب بهشتى: «انسان، 31 / صافات، 47 / واقعه، 19 و …»؛ 8. ظروف و جام ها: «زخرف، 71 / واقعه، 18 / دهر، 15 و …»؛ 9. لباس ها و زینت ها: «کهف، 31 / حج، 23 / فاطر، 33 و …»؛ 10. همسران بهشتى: «بقره، 25 / دخان، 54 / واقعه، 22 و …»؛ 11. خادمان و ساقیان: «طور، 24 / واقعه، 17 ـ 18 / انسان، 19 و …»؛ 12. پذیرایى کنندگان: «طور، 19 / مرسلات، 43 / حاقّه، 24 و …»؛ 13. پیش پذیرایى بهشتیان: «آل عمران، 198 / کهف، 108 / سجده، 19 و …»؛ 14. نعمت هایى که به تصور نمی گنجد: «زخرف، 71 / فصلت، 31 / انبیاء، 102 و ….»
در این گروه از آیات به نعمت هاى مادى و جسمانى بهشت اشاره شده است.
همچنین از لذت هایى که نه گفتنى و نه شنیدنى و نه دیدنى است و از آن به نعمت هاى روحانى بهشت یاد شده است که عبارتند از: 1. احترام مخصوص: «زمر، 37 / رعد، 23 / یس، 58 و …»؛ 2. محیط صلح و صفا: «انعام، 137 / یونس، 25 / حجر، 47 و …»؛ 3. امنیت و زوال خوف: «دخان، 51 / اعراف، 49 / یونس، 62و64»؛ 4. دوستان موافق و رفیقان با وفا: «نساء، 69 ـ 70 / حجر، 47 و …»؛ 5. برخوردهاى آکنده از محبت: «واقعه، 25 ـ 26 / نبأ، 35 / غاشیه، 10 ـ 11 و …»؛ 6. نشاط فوق العاده درون: «زخرف، 70 و مطففین، 24 و …» 7. رضاى خدا و لقاى محبوب: «بینه / 8» 8. جاودانگى: «ص، 53» 9. نبودن غم و رنج: «ص 54» 10. آمرزش پروردگار: «واقعه، 26» 11. تحیت بهشتیان: (محمد،15) 12. حمد کردن خدا از جانب بهشتیان: «قمر، 55»
بهشت پر از نعمت هاى مادى و معنوى، مانند لطف و رحمت و عنایت خدا و برخوردهاى مالامال از عشق و محبت است که بهشتیان از آنها برخوردارند.
چرا خداوند متعال به طور مکرّر مراتب و طبقات پایین بهشت را توضیح داده: (جَنَّـت تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الاَْنْهَـرُ …)؛ امّا لقاى خودش را توضیح نداده و یا کمتر از آن نام برده؟ فقط می گوید بهتر است، اگر بدانید و … . آیا هر جایى که در قرآن صحبت از بهشت به میان آمده منظور همان «جنات تجرى …» است یا جنت ذات هم ممکن است باشد؟ راه تشخیص آن چیست؟

بهشت مقام ها و درجه ها و مرتبه هایى دارد. نعمت ها و لذت هاى مادّى و معنوى بهشت نیز متفاوت و ذو مراتب است، زیرا تفاوت مقام هاى اولیاءالله ایجاب می کند که درجه هاى آنها در بهشت متفاوت باشد؛ بهشت «مقربین» با «اصحاب الیمین» متفاوت است؛ بهشت کسانى که در قله هاى ایمان و معرفت و اعمال صالح قرار دارند با کسانى که در مراتب پایین ترند، فرق دارد. برخى از مراتب بهشت و قسمت زیادى از نعمت ها و لذت هاى آن، اعم از مادى و معنوى براى ما در دنیا قابل درک نیست، تا قرآن آنها را براى ما بیان کند. از طرفى اکثر مخاطبان، عامه مردم هستند که با امور محسوس و ملموس مأنوس ترند.
قرآن کریم علاوه بر این که نعمت هاى مادّى و مقام هاى پایین بهشت را بیان کرده، به برخى از نعمت ها و مقام هاى عالى بهشت نیز اشاره کرده است، امّا از آن جا که این مواهب و نعمت ها و مقام ها در وصف نمی گنجد و دیدنى و لمس کردنى است، نه گفتنى و شنیدنى، لذا در آیات قرآن غالباً اشاره هاى سربسته اى به آنها شده است، جز در مواردى که قابل شرح و بیان بوده که در آن جا قرآن به شرح و بیان آنها پرداخته است.
قرآن مجید در مورد بهشت و مقام هاى آن فقط: (جَنَّـت تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الاَْنْهَـرُ)نفرموده، بلکه تعبیرهاى متفاوتى دارد که هر کدام می تواند اشاره به مرتبه و درجه اى از بهشت باشد، که هر کس به اندازه شایستگى و لیاقت و عمل خود از آن بهره مند خواهد شد.
برخى از تعبیرهاى قرآن در مورد بهشت و نعمت هاى آن عبارت است از:
1. هم نشینى با پیامبران، صدیقان، شهدا و صالحان[4].
2. احساس خشنودى خدا: (رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ ذَ لِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ)[5]؛ (وَرِضْوَ نٌ مِّنَ اللَّهِ)[6]؛ (رَاضِیهً مَّرْضِیهً * فَادْخُلِى فِى عِبَـدِى * وَ ادْخُلِى جَنَّتِى)[7].
3. نظر آنها به خدا و نظر خدا به آنها.
یکى از با ارزش ترین لذت هاى معنوى آن است که محبوب جامع کمالات، نظر لطف به انسان بیفکند و با او سخن بگوید و از آن فراتر این که انسان بتواند به مقام شهود ذات پاک او برسد؛ یعنى با چشم دل او را ببیند و غرق دریاى جمال او گردد: (وُجُوهٌ یوْمَـئِذ نَّاضِرَهٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَهٌ)[8].
4. نعمت هایى که در تصور نمی گنجد: (فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّآ أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّهِ أَعْین)[9]؛ (لَهُم مَّا یشَآءُونَ فِیهَا وَ لَدَینَا مَزِیدٌ)[10].
و تعبیرهایى از قبیل: (جنّت عدن)[11]؛ (جنّت النعیم)[12]؛ (جنّه عالیه)[13]؛ (جنّـت المأوى)[14]؛ (جنّت الفردوس)[15]؛ (جنّه الخلد)[16]؛ (و لمن خاف مقام ربّه جنّتان)[17]؛ (فِى جَنَّـت وَ نَهَر * فِى مَقْعَدِ صِدْق عِندَ مَلِیک مُّقْتَدِرِ)[18] و … .[19]
—————
[4] نساء، آیه 69 .
[5] مائده، آیه 119.
[6] آل عمران، آیه 15؛ توبه، آیه 72.
[7] فجر، آیه 28 ـ 30.
[8] قیامت، آیه 22 ـ 23.
[9] سجده، آیه 17.
[10] ق، آیه 35.
[11] توبه، آیه 72.
[12] واقعه، آیه 12.
[13] حاقه، آیه 22.
[14] سجده، آیه 19.
[15] کهف، آیه 107.
[16] فرقان، آیه 15.
[17] الرحمن، آیه 46.
[18] قمر، آیه 54 ـ 55.
[19] ر.ک: ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 6 ، ص 227 ـ 305؛ المیزان؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین، ذیل آیات مذکور.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا