مقالات

نخستین قرن غیبت امام زمان

در دوره غیبت صغری (260ـ329) تا اواخر قرن چهارم سه گرایش گوناگون فقهی در جامعه شیعی وجود داشته است: (أ) اهل الحدیثـاین گرایش دنباله رو و استمرار گرایش سنت گرای دوره حضور بوده،و همت خود را بر جمع آوری احادیث و ضبط و حفظ آن مصروف می‏داشته است.هواداران این مکتب عموما چنان که پیش‏تر دیدیم با اجتهاد به صورت یک عمل و کوشش فکری بر اساس استنباط تعقلی میانه‏ای نداشتند و حتی استدلالات عقلی کلامی را که برای تقویت مذهب و در حمایت از نقطه نظرهای شیعی به کار می‏رفت محکوم می‏نمودند (1) .درست حالتی که در میان پیروان مکتب اهل الحدیث سنی وجود داشت و احمد بن حنبلـبه عنوان مثالـحتی از آن قسم کلام که در دفاع از اسلام به کار رود نیز نهی می‏نمود (2) . فقهاء مکتب اهل الحدیث از رهگذر پیروی از احادیث به دو گروه تقسیم می‏شده‏اند:گروهی که روایات را با اصول درست علم رجال و علم حدیث نقادی می‏نمودند و هر روایتی را با هر کیفیت و وضع نمی‏پذیرفتند و به روایات وارده درمسائل فقهی احاطه و اطلاع داشتند و چه بسا قواعد و ضوابط اصول فقه را در مورد حالات مختلف ادله،و لو به صورت ساده آن می‏دانستند (3) و حتی قسمتی از این ضوابط را که در روایات راهنمایی شده است عملا به کار می‏بستند (4) .با این همه به رعایت شیوه محافظه‏کارانه و سنت گرای خود هرگز به فکر جدا کردن فقه از حدیث،و تدوین و ترتیب کتاب‏های فقهی مستقل برنیامدند و از نوشتن مطالب فقهی با عباراتی جز نص عبارات روایات مذهبی هراس و وحشت داشتند (5) . نوشته‏های فقهی این گروه از محدثان مجموعه‏ای از متون روایات بود که به ترتیب موضوعی دسته بندی شده،و گاه اساتید روایات نیز حذف گردیده بود (6) . محدثانی چون محمد بن یعقوب کلینی (م 329) ،محمد بن الحسن بن احمد بن الولید (م 343) و محمد بن علی بن بابویه قمیـصدوق (م 381) از این گروه بوده‏اند (7) . گروه دیگر طرفدار پیروی بی‏قید و شرط از احادیث بوده و با مبانی اصول فقه و قواعد جرح و تعدیل حدیثی یک سر بیگانه،و از قوانین استدلال و آداب بحث به کلی بی‏اطلاع بوده‏اند (8) .تمایلات افراطی این گروه در جانبداری از احادیث،همطراز گرایش افراطی حشویه در مذهب سنی بود که از گرایش اصحاب الحدیث در همان مذهب افراطی‏تر،انحرافی‏تر و خشک‏تر بود (9) هر چند در تألیفات متکلمان شیعی قرن‏های چهارم و پنجم و ششم اصطلاحاتی از قبیل حشویه (10) و مقلده (11) ،در کنار اصطلاحاتی چون اصحاب الحدیث (12) و اخباریه (13) بر تمامی هواداران گرایش محدثان در این دوره اطلاق شده است. در کتابهای علم رجال از برخی از فقهاء این مکتب و گرایش آنان صریحا یاد شده است مانند ابو الحسین الناشی،علی بن عبد الله بن وصیف (م 366) که گفته‏اند در فقه به روش اهل ظاهر سخن می‏گفت (14) .لیکن به خاطر عدم وجود استدلال و مبنای اجتهادی در این مکتب،و نبودن هیچ گونه فکر نو و تازه‏ای در میان آنان،آراء و انظار فقهی هواداران این روش که چیزی جز مفاد احادیث مذهبی نبوده است ارزش فقهی مستقل نیافته و در متون و مآخذ مربوط بدان اعتنا نشده است (15) ،ولی نظرات کلینی و صدوق از گروه اول در منابع فقهی نقل می‏شود (16) . این مکتب که نخست در دوره حضور یکی از دو گرایش رایج در جامعه علمی شیعه بود در روزگار غیبت صغری اندک اندک بر مراکز علمی و محیط فکری شیعی چیره گردید و گرایش عقلی کلامی و فقهی را که براساس اجتهاد و استدلال متکی بود بالکل مغلوب ساخت.مرکز علمی قم که در آن هنگام بزرگ‏ترین و مهم‏ترین مجمع مذهبی شیعی بود به طور کامل در اختیار این مکتب قرار داشت و فقهاء قمیین همگی از محدثان (17) ،و مخالف با هر گونه استدلال و اجتهاد و تفکر عقلانی در جامعه شیعی بوده‏اند.اکثریت قاطع فقهاء شیعی در این دوره تا اواخر قرن چهارم جزء پیروان این مکتب قرار داشته‏اند (18) . این مکتب چنان که خواهیم دید در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم با کوشش و تلاش شیخ مفید و شاگردش شریف مرتضی در هم کوبیده شد و گرچه چند تنی به صورت پراکنده تا دوره‏های بعد از هواداران آن باقی مانده بودند (19) لیکن دیگر هیچ گونه اثر و تأثیری در محیط علمی شیعه نداشتند. در آثار مفید و مرتضی شیوه فقهی و اصول معتقدات هواداران این مکتب به خوبی نشان داده شده است (20) . (ب) قدیمینـهم زمان با استیلاء محدثان بر محیط علمی و مذهبی شیعه در نیمه دوم قرن سوم و قسمت عمده قرن چهارم،دو شخصیت بزرگ علمی در میان فقهاء شیعی پدیدار شده‏اند که هر یک دارای روش فقهی خاصی بوده‏اند.نقطه مشترک در روش فقهی این دو،استفاده از شیوه استدلال عقلی است. بنابر این کار این دو به نوعی ادامه فقه تحلیلی و تعقلی دوره حضور امام بوده،و نخستین دوره فقه اجتهادی شیعی به صورت مجموعه‏ای مدون و مستقل شمرده می‏شود (21) .مستقل از حدیث و جدا از آن،لیکن بر اساس آن و در چهارچوب آن،به شکل تفریع فروع از اصول به کمک استدلال عقلی و إعمال فکر و اجتهاد و نظر. این دو شخصیت با آن که هر یک از گروهی دیگر،و دارای روش و خط مشی مختلف بوده‏اند لیکن در بسیاری موارد در تصمیم‏گیری‏های حقوقی به نتیجه واحدی رسیده و نظر مشترکی اتخاذ نموده‏اند .از این رو در مآخذ فقهی معمولا با عنوان قدیمین به آراء فقهی آنان اشاره می‏شود (22) .این دو عبارتند از: 1ـابن ابی عقیل،ابو محمد حسن بن علی بن ابی عقیل العمانی الحذاء،دانشمند نیمه اول قرن چهارم (23) ،نگارنده اثر فقهی مشهوری به نام المتمسک بحبل آل الرسول که در قرن‏های چهارم و پنجم از مشهورترین و مهمترین مراجع فقهی بوده (24) و بندهایی از آن در مآخذ فقهی متأخرتر نقل شده است (25) . 2ـابن الجنید،ابو علی محمد بن احمد بن الجنید الکاتب الاسکافی،دانشمند میانه قرن چهارم (26) ،نگارنده تهذیب الشیعه لاحکام الشریعه و الاحمدی فی الفقه المحمدی (27) . چنان که دیده می‏شود این دو دانشمند تقریبا در یک زمان می‏زیسته‏اند.ابن ابی عقیل که اندکی بر ابن الجنید تقدم زمانی دارد (28) از نظر گروه علمی در زمره متکلمان شیعی قرار داشته (29) و در واقع نخستین شخصیت در مکتب فقهی متکلمان است که دوره سوم فقه شیعی را تشکیل می‏دهد و ویژگیها و روش کار آنان را پس از این خواهیم دید.او نیز مانند متکلمان دیگر،احادیث غیر مسلم مذهبی راـکه در اصطلاح اصول فقه خبر واحد خوانده می‏شودـمعتبر و حجت نمی‏دانسته است.روش فقهی او بنابر آنچه از آراء و فتاوای وی بر می‏آید بر قواعد کلی قرآنی و احادیث مشهور و مسلم استوار بود.در مواردی که قاعده‏ای کلی در قرآن و احادیث مشهور و مسلم استوار بود.در مواردی که قاعده‏ای کلی در قرآن وجود داشته و در احادیث استثناهایی برای آن ذکر گردیده است وی عموم و کلیت قاعده مزبور را حفظ می‏نمود و به آن احادیث اعتنا نمی‏کرد مگر آن که آن احادیث قطعی و تردید ناپذیر باشد (30) .البته در دوره وی به خاطر نزدیکی به روزگار حضور امام،وضع بسیاری از احادیث روشن و مشخص بود (31) و نظرات امامان در اصول و مبانی بنیادی حقوقی به خاطر اختلافات روایتی دچار ابهام فراوان نشده بود،و به همین دلیل بسیاری روایات که او در کتاب خود به امامان نسبت داده مورد قبول مطلق دانشمندان شیعی پس از او قرار گرفته است (32) .روش فقهی ابن ابی عقیل مورد احترام و تحسین دانشمندان پس از او قرار داشته (33) و آراء حقوقی او در همه مآخذ شیعی نقل شده است.اما شخصیت دوم در این طبقه یعنی ابن الجنید اقبالی بلند نیافته،و روش فقهی وی مورد انتقاد معاصران و متأخران از وی قرار گرفته است . ابن الجنید نیز از متکلمان پر اثر شیعی بوده و آثار و مؤلفات کلامی متعددی داشته است (34) از جمله کتابی در دفاع از فضل بن شاذان متکلم مشهور شیعی قرن سوم (35) که چنان که پیش‏تر دیدیم از هواداران مشی تفکر عقلانی در شیعه و از پیروان روش استدلالی و تحلیلی در فقه بود.با این همه ابن الجنید از نظر گرایش فقهی پیرو مکتب اصحاب الحدیث شمرده می‏شد (36) چه مانند آنان احادیث مذهبی غیر قطعی را حجت می‏شمرد و بدان عمل می‏کرد.لیکن از طرف دیگر در استنباط و استخراج احکام فقهی از منابع آن،به روش تحلیلی و استدلالی عقلی معتقد بود و بر عکس محدثان که ظاهر روایت را به تنهایی پیروی می‏کردند او گویا درک کلی حقوقی از هر روایت را در مقایسه با اشباه و نظائر آن ملاک عمل قرار می‏داد (37) .کشف قطعی علت یک حکم که در فقه شیعی متأخر،حجت و معتبر شناخته شده است گویا در روش فقهی او نیز مورد استفاده قرار می‏گرفته (38) و پیش‏تر گفته شد که این روش حقوقیـکه موجب تأسیس ضوابط و قواعد کلی در مسائل،و بی‏نیازی از دستور و نص خاص حدیثی در هر مورد استـدر قرون اولیه نوعی قیاس شمرده می‏شد (39) و اصحاب الحدیث آن را نیز مانند قیاس مصطلح سنی ناروا می‏دانستند.از این رو ابن الجنید نیز مانندهواداران گرایش تعقلی و استدلالی فقه دوره حضور امام از جمله فضل بن شاذان به پیروی از قیاس (40) و همچنین رای (41) متهم گردید و این نکته موجب شد که تألیفات او بر عکس آثار فقهی ابن ابی عقیل متروک شود (42) و نظرات فقهی وی در دوره سوم و چهارم فقهـکه تا حدود زیادی از بینش‏های مکتب اهل الحدیث متأثر بودـچندان مورد توجه قرار نگیرد (43) . ابن الجنید برای دفاع از خود و روش فقهی خویش کتابهایی نوشته که نام برخی از آنها مانند کشف التمویه و الالباس علی اغمار الشیعه فی امر القیاس و اظهار ما ستره اهل العناد من الروایه عن ائمه العتره فی امر الاجتهاد (44) خود بیانگر شیوه او در فقه است.او در کتاب المسائل المصریه خود نیز از روش خویش دفاع نمود (45) . مفید،دانشمند معروف شیعی آغاز قرن پنجم که خود شاگرد وی بود (46) و هوش و استعداد فقهی او را می‏ستود (47) با روش فقهی وی سخت به مبارزه برخاست و آن را در برخی آثار خود از قبیل المسائل الصاغانیه (48) و المسائل السرویه (49) و دو رساله خاص یکی در رد المسائل المصریه وی با نام نقض رساله الجنیدی الی اهل مصر (50) و دیگری با نام النقض علی ابن الجنید فی اجتهاد الرأی (51) تخطئه نمود.شاگردان مفید نیز آراء فقهی ابن الجنید را در آثار خویش نقل نموده و آن را رد کردند (52) .روش فقهی ابن الجنیدـکه از یک سو بر خلاف دوره سوم فقه،حجیت و اعتبار احادیث مذهبی را به عنوان منبع اساسی فقه می‏پذیرفت و از طرف دیگر عقل را به مثابه ابزار اساسی استنباط احکام به رسمیت می‏شناختـچنان که گفته شد با روش‏های تکامل یافته‏تر فقه شیعی دوره‏های بعد سازگارتر و هماهنگ‏تر بود (53) از این رو دو قرن پس از او،آراء فقهی وی برای نخستین بار وسیله ابن ادریس فقیه شیعی اواخر قرن ششم با حرمت نقل گردید (54) .سپس از نیمه دوم قرن هفتم که استدلالات دقیق عقلی راه خود را در فقه شیعی بیشتر گشود آثار این دانشمند با اعجاب و تحسین و حرمت بسیار نگریسته شد.علامه حلی دانشمند معروف شیعی آغاز قرن هشتم او را در عالی‏ترین رتبه فقاهت دانست (55) و آراء فقهی او را در آثار خود نقل کرد (56) . فقهاء دوره پنجم به خصوص شهید اول،فاضل مقداد و ابن فهد به آراء او توجه و اعتناء بسیار داشته و تمامی نظرات او را در مسائل مختلف فقهی در آثار خود نقل نموده‏اند.شهید دوم از پیروان همین دوره فقهی درباره وی می‏گوید که او در میان فقهاء قدیم شیعی از رهگذر تحقیق علمی و دقت نظر کم نظیر بوده است (57) . در هر صورت به شرحی که دیدیم کار تدوین و ترتیب مستقل مجموعه فقه شیعی،و جدا کردن آن به صورت دانشی کاملا مجزا و ممتاز از حدیث،برای نخستین بار در این دوره و به وسیله این دو دانشمند انجام گرفت (58) . (ج) مکتب واسطهـدر همین دوره قشری از فقیهان صاحب فتوی (59) در مراکز علمی شیعه بوده‏اند که گرچه با اجتهاد دقیق به سبک مکتب قدیمین آشنا نبوده و فقه را به صورت کاملا مستقل از متون روایت،و بر اساس تحلیلات دقیق‏حقوقی تلقی نمی‏کرده‏اند لیکن از روش محافظه کارانه و مقلدانه و سنت گرای اهل الحدیث نیز پیروی نمی‏نموده و در مسائل فقهی به نظر و اجتهاد قائل بوده‏اند و به اختصار از مکتبی متوسط میان دو گرایش ذکر شده فوق پیروی می‏کرده‏اند. اجتهاد در این مکتب به شکل استخراج احکام جزئی‏تر از قواعد عمومی حدیثی،یا انتخاب یکی از دو طرف یا چند طرف در مورد تعارض اخبار با یکدیگر انجام می‏گرفت.روشن است که تصمیم‏گیری‏ها در این مورد همواره با یکدیگر برابر نبود و همین مطلب به این مکتب فقهی نوعی تحرک ملایم و معتدل می‏بخشید که گاه در مورد برخی از مسائل مورد ابتلاء،شدیدتر و جدی‏تر می‏شد. مسأله عدد در مورد ماه رمضان (یعنی این بحث که آیا تعداد روزهای ماه رمضان مانند همه ماه‏ها تابع شرائط نجومی است یا دارای یک میزان ثابت و تغییر ناپذیر است) از جمله این مسائل بود که دانشمندان این مکتب در موضوع آن اختلاف نظر داشتند و رسائل متعددی در رد یکدیگر و انتقاد از نظر مخالف خود پرداخته‏اند (60) . مهم‏ترین شخصیت‏های این گرایش متوسط که از آراء آنان در برخی متون فقهی جا به جا یاد شده است عبارتند از: 1ـعلی بن بابویه قمی (م 329) . 2ـابو الفضل محمد بن احمد الصابونی الجعفی،صاحب الفاخر (نیمه اول قرن چهارم) . 3ـجعفر بن محمد بن قولویه قمی (م 369) . 4ـمحمد بن احمد بن داود بن علی قمی (م 368) . پی‏نوشتها: 1.اعتقادات صدوق:74.نیز ببینید تصحیح الاعتقاد مفید:169ـ171/غیبت شیخ: .32.ابن الجوزی،مناقب احمد:205.دانشمند حنبلی،ابن قدامه موفق الدین عبد الله بن احمد جماعیلی مقدسی دمشقی (م 620) رساله‏ای دارد در تحریم مطالعه کتابهای کلامی (ابن العماد،شذرات الذهب 5:90ـ91) که به چاپ رسیده است. 3.عده شیخ: .2484.کشف القناع:207ـ214/تونی،رساله فی صلاه الجمعه: .975.مبسوط شیخ 1: .26.از باب نمونه مقنع صدوق (ر ک:ص 2 همین مأخذ) . 7.فهرست شیخ:135 و 156 و 157/تستری،رساله فی سهو النبی:9.نیز ببینید رسائل شیخ انصاری : .878.عده شیخ:248/کشف القناع: .2029.افصاح مفید:77/اوائل المقالات همو:65/تبصره العوام رازی: .4610.المسائل العکبریه مفید:59 ر/اوائل المقالات او:86/جواب اهل الحائر همو:114/النقض :3 و 236 و 272 و 285 و 529.نیز معتبر:6 و از آنجا در الاصول الاصیله فیض: .6111.جواب اهل الحائر:112/عده شیخ: .5412.و مشابهات آن.ببینید رساله فی الرد علی اصحاب العدد مفید:124/اوائل المقالات او:80 و 81 و 87 و 88 و 89 و 92 و 101 و 108 و 118/تصحیح الاعتقاد او:186 و 222/سرویه او:222 و 223/الموصلیه الثالثه مرتضی:40 الف/التبانیات او:2/الطرابلسیات او:110/رساله فی الرد علی اصحاب العدد همو:130/سرائر:5 و 249/عده شیخ:248/غیبت او:3 (نیز مبسوط از همو 1:2) . 13.النقض:3 و 236 و 272 و 285 و 458 و 529 و 568ـ569/علامه،نهایه الوصول:200 پ.نیز شهرستانی :169 و 178/سید شریف،شرح مواقف:629 و 178/محصول فخر رازی (به نقل کشف القناع:203) . 14.فهرست شیخ:89/قهپایی 4: .23315.رساله فی الرد علی اصحاب العدد،مرتضی:130 ب/التبانیات او:2/جوابات المسائل الموصلیه الثالثه:40 الف. 16.معتبر محقق حلی:7/هدایه الطالبین صاحب مدارک:4 پ/مقابس کاظمی: .2317.رساله فی ابطال العمل باخبار الآحاد،مرتضی:142 ب/فتونی،تنزیه القمیین:4.نیز ببینید فهرست شیخ: .15718.عده شیخ:248/علامه،نهایه الوصول:200 پ. 19.النقض: .56820.رجوع شود به سرویه مفید:222 و 223/تصحیح الاعتقاد او:222/عکبریه او:59 ر/جواب اهل الحایر همو:112 و 116/رساله فی الرد علی اصحاب العدد او:124/الموصلیه الثالثه مرتضی :140 الف/تبانیات او:2/رساله فی الرد علی اصحاب العدد او:130 ب/رساله فی ابطال العمل باخبار الآحاد:142 ب.نیز شیخ،عده:54 و 248/غیبت او:3/مبسوط 1:2/النقض:529 و .56821.بحر العلوم 2: .21822.این اصطلاح وسیله ابن فهد حلی فقیه شیعی قرن نهم (م 841) ابداع شده است.ببینید المهذب البارع وی:3 ر.نیز المقتصر:2 ر.سپس مدارک:463 و سایر مآخذ متأخر از آن. 23.او در نامه‏ای که به جعفر بن محمد بن قولویه (م 369) نوشت به وی اجازه داد که تألیفات او را روایت کند (نجاشی:38) .پس خود از دانشمندان نیمه اول این قرن خواهد بود. 24.نجاشی:38/ذریعه 19: .6925.از جمله سرائر:102 (نیز ببینید صفحه 398) و مختلف علامه در بسیاری از موارد و در آثار شهید اول. 26.او در سال 340 در نیشابور بوده و مورد توجه اهالی آن شهر قرار داشت (صاغانیه مفید :17) .در جزء آثار این دانشمند از کتابی در پاسخ سؤالات معز الدوله دیلمی (م 356) یاد شده است (نجاشی:301) .بنابر این روزگار مرجعیت علمی و مذهبی او برابر با دوره فرمانروایی معز الدوله است که مصادف با دهه‏های چهارم تا ششم این قرن بود (بحر العلوم 3:222) . 27.بسیاری از عبارات این کتاب عینا در مختلف علامه و آثار شهید اول هست. 28.بحر العلوم 2: .21829.نجاشی:38/فهرست شیخ:54 و 194/ابن داود: .11130.قاموس الرجال تستری 3: .19831.ببینید مدارک: .21932.مختلف علامه 2:157 و 167/تنقیح مقداد:88 پ. 33.نجاشی:38/سرائر:99 و 102 و 297 و .39834.فهرست شیخ:134/نجاشی:301ـ .30235.نجاشی: .30136.المسائل السرویه مفید: .22337.تأسیس الشیعه سید حسن صدر: .30238.بحر العلوم 3:214/قاموس الرجال 11: .9439.باید انصاف داد که برخی از مبانی حقوقی فقه شیعی در ادوار اخیر که بر اساس آن علت قطعی حکم با نوعی تحلیل عقلی کشف می‏گردد با آنچه اهل سنت عملا به عنوان قیاس پیروی می‏نموده‏اند فرق بسیار ظریفی دارد که درک آن کاری آسان نیست.فی المثل،اساس حقوقی«تنقیح مناط»و تناسب حکم و موضوع که گاهی با إعمال آن یک قاعده کلی بسیار وسیع از حکمی خاص در موردی مخصوص استنباط و کشف می‏شود (عجالتا برای یک نمونه دیده شود فقه الامام جعفر الصادق مغنیه 3:29ـ40) و اکنون از پایه‏ها و ارکان اساسی فقه شیعی است. 40.المسائل الصاغانیه مفید:19/المسائل السرویه او:222ـ223/فهرست شیخ:134/نجاشی:302/معالم العلماء ابن شهر آشوب:87/خلاصه علامه:145/ابن داود:292/بحر العلوم 3:207/ابو علی:346/امین استر ابادی:30/یحیی البحرانی:306/حسین بن شهاب الدین کرکی،هدایه الاخیار،فصل هشتم. 41.انتصار مرتضی:238/المسائل السرویه مفید: .22342.المسائل الصاغانیه مفید:19/فهرست شیخ:134/رجال ابن داود: .29243.المسائل الصاغانیه مفید:19/کشف القناع:297ـ .29844.نجاشی: .30145.المسائل السرویه: .22446.فهرست شیخ: .13447.المسائل الصاغانیه:18ـ .1948.ایضا:17ـ .2249.المسائل السرویه:222ـ .22450.نجاشی:312/المسائل السرویه مفید: .22451.نجاشی: .31552.از جمله مرتضی در انتصار:77ـ78ـو 80ـ81 و 83 و 217 و 227 و 237ـ243 و 244 و 246/همو،المسائل الموصلیه الثانیه:34 الف/ابن البراج،شرح جمل العلم و العمل:244 و .25153.قاموس الرجال تستری 11: .9454.سرائر: .9955.ایضاح الاشتباه علامه:88ـ89.نیز ببینید بحر العلوم 3:205ـ206/ذریعه 4:510 و 20: .17756.خلاصه او:145/ایضاح الاشتباه همو: .8957.مسالک 2: .22258.بحر العلوم 2:218.نیز دیده شود المسائل السرویه مفید: .22259.المعتبر محقق حلی:7/هدایه الطالبین صاحب مدارک:4 پ. 60.ببینید به خصوص اقبال سید بن طاوس:6.نیز کشف القناع:139 و ذریعه 5:236ـ .238زمین در فقه اسلامی ص 45حسین مدرسی طباطبایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا