مقالات

ماهیت کلامی نبوت اسرائیلی

مساله پیامبر اسرائیلی از زمانهای گذشته مورد گفتگو و حمله و دفاع و پرس وجو بوده است . در سرتاسر تاریخ تفکر غربی، پیامبران کتاب مقدس، به عنوان اشخاص بی‏همتایی شناخته شده‏اند که ظهور ناگهانی آنها در اسرائیل باستانی، تاثیری بر بسط و گسترش یهودیت و مسیحت داشته است. این پیامبران نوآوران و مبدعان اخلاقی و معنوی در نظر گرفته شده‏اند که نظراتشان الهیات یهودی و مسیحی را شکل داده است. مخصوصا در مسیحیت، این انبیا به عنوان وحی آورندگان و الهام یافتگان آینده شاخته شده‏اند که مکاشفات و غیب‏گوییهای آنها بیانگر ظهور مسیح گردیده است. این شناخت و عقیده همواره با انتقاد و حملات دانشمندان رو به رو شده است از دیدگاه آنها نبوت فقط مربوط به پیش گویی مسیح نبوده است، بلکه پیامبران دارای اشکال و صور مختلف بوده‏اند. گاهی آنان آفرینندگان صورتی کاملا عقلانی ویا انسانهای جذبه‏ای که اعمالشان غیر قابل کنترل است و یا ماموران مذهبی با وظایف منظمی در آیین پرستش اسرائیلی، یا به عنوان مشاوران (رایزنان) سیاسی زیرک ، یا به عنوان مکاتب عرفانی مستقل و یا به عنوان رهبران سنن مذهبی اسرائیل بوده‏اند. (1) در حقیقت دوره نبوت اسرائیلی نشان دهنده‏ی تمدنی است که در بنی اسرائیل بنیانگذاری شد. در این سلسله بزرگ از نام بردن ابراهیم به عنوان نبی (2) یا پدر (3) و موسی به عنوان سرمشق و نمونه پیامبران تردید نشده است.البته بعدها به هنگام استقرار در کنعان است که پیامبری استمرار پیدا می‏کند (4) و این تداوم پیامبری به مسیحیت منجر می‏شود. فهور می‏نویسد: «روح نبوت، نمک دین است و در این روح، ما وحدت حقیقی عهد عتیق را درک می‏نماییم‏». (5) نبوت ابراهیمی یک حرکت پویا و مردمی بود و مهمترین خصیصه نبوت مردمی، قیام بر علیه بندگی و بردگی انسانها و کوشش در راه رستگاری همراه با آزادی و رهایی واقعی آنهاست. پیامبران اسرائیلی چنان سخن گفته‏اند که گویی خود خداست که سخن می‏گوید و شاید در حال جذبه و خلسه (6) و یا در حالت‏بیخودی متحیر و غرق رؤیا (7) و گاه با لمس آتش سوزان. (8) هر کوششی برای فهم دقیق این حالات پیامبران طبعا ناقص خواهد بود، زیرا این تجارب مافوق طبیعی پیامبران،تجاربی است که ماهیتا خصوصی و شخصی بوده و قابل رسیدگی و مداقه عمومی نمی‏باشد. انبیا نیز راجع به ماهیت وحی که درک کرده‏اند بسیار کم سخن گفته‏اند، چیزی بیشتر از رؤیای اولیه‏ی که دیده‏اند یا کلماتی که شنیده‏اند، توصیف نمی‏کنند ولی متون کتاب مقدس پیامهایی که انبیا در طول مواجه‏شان با خدا، دریافت کرده‏اند را بیان می‏دارند. بنابراین تجربه پیامبرانه مطابق با فهم یهودی، تجربه‏ای است که برای افراد به هنگام برخورداری از روح الهی، رخ می‏دهد و کلماتی را که پیامبران در این حالت دریافت کرده‏اند، کلمات انسانی و بشری نیست، بلکه به منزله سخنان الهی است و پیامبران فقط واسطه‏هایی هستند که سخنان الهی به واسطه‏ی آنها به این جهان نازل می‏شود و در این هنگام آنها احساس می‏کردند که چاره‏ای ندارند جز این که پیام خدا را ابلاغ کنند و همان‏طور که در مورد اشعیا کلمه الهی به منزله یک «اخگر سوزاننده‏» قلمداد شده است که بر زبانش واقع شده تا این که آن را ابلاغ نماید. (9) جامعه اسرائیلی از آن روی حجیت و اقتدار پیامبران اصیل را پذیرفت که آنها برخوردار از یهوه،خدای اسرائیل بوده‏اند و پیامبران دروغین جدی گرفته نشده‏اند و در سفر تثنیه مرگ تاوان جرم پیامبرانی است که به نام خدایان دیگر سخن گفته‏اند. (10) از طرفی دیگر حجیت پیامبر به سنت کلامی مورد قبول اسرائیل وابسته بوده است و از آنجا که سنن کلامی اسرائیل در هر نقطه‏ای متفاوت بود، یک پیامبر دارای شخصیت و قدرت در سنت‏خویش بود اما در جای دیگر از حجیت و اقتدار برخوردار نبود. مثلا عاموس نبی ساکن یهودا، نابودی پادشاهی افرائیمی را پیشگویی کرده است ولی «امصیا» کاهن «بیت‏ئیل‏»عاموس را متهم به خیانت کرده و از او می‏خواهد که به یهودا باز گردد و برای آنان در عبادتگاه پادشاه و مقر سلطنت او نبوت نکند. (11) یا ارمیا نبی سقوط اورشلیم را پیشگویی کرده و از نظر ماموران و درباریان که اورشلیم را جایگاه واقعی ابدی خدا داشته، سخنانش خیانت آمیز و او را مستحق مرگ دانسته‏اند. (12) لذا او اقتدار پیامبرانه نداشته و او را دیوانه خوانده‏اند. (13) از طرفی دیگر پیامبران مقتدر، افرادی بودند که کلماتشان همیشه روی داده است. این نکته مخصوصا در مورد پیامبرانی صدق می‏کند که «شبیه موسی‏» بودند. اینان ارتباط بیشتری با خدا داشتند تا پیامبران معمولی و الهاماتشان بیشتر قابل اطمینان بود و در کتاب مقدس تحقق الهاماتشان و اخبار غیبی‏شان همواره مورد اشاره قرار گرفته است. (14) مشخصه خاص این نبی‏ها این است که اولا به یک خدای تنها متکی هستند و برای یک قوم رسالت‏خاص دارند. آنها فقط در یک مرحله‏ی معین و برای یک سؤال مشخص به پیش‏گویی و پیش بینی نمی‏پردازند; بلکه آنها از جانب یهوه رسالت‏یافته‏اند که قوم او را هدایت نموده و به اجرای دستورات یهوه تشویق کنند; و در صورت لزوم آنها را از انحراف بازداشته و نظر یهوه و اخطار او را اعلام نمایند; این نبی‏ها نیز با یهوه تماس گرفته و از او راهنمایی طلب می‏کنند. کاری که نیز قضات و شاهان عمل نموده‏اند و به خصوص داوود بارها با یهوه تماس مستقیم برقرار ساخته است و خداوند که مالک و وارث این قوم است، خود نیز دخالت کرده و از طریق انبیا دستورات لازم حیات امت‏خویش را بیان می‏کند. (15) خصوصیت این نبی‏های صاحب نام یهوه این است که اغلب با هیئت‏حاکمه درافتادند و با نظام اجتماعی و اخلاقی جامعه مخالفت ورزیدند و آنها واقعا طالب اصلاح و تحول جامعه بوده‏اند، موسی در برابر فرعون قد علم می‏کند و مردم را از بار بردگی او آزاد می‏سازد و ده فرمان خدا را که همه جنبه‏های اجتماعی و انسانی را دارد، به آنها ابلاغ می‏کند. عاموس، میکا، ارمیا، اشعیا سعی می‏کنند راه موسی را بپیمایند و با هیئتهای حاکمه به مبارزه برخیزند. از طرف دیگر در کتاب مقدس به صراحت گناهان و زشتیها را به پیامبر نسبت می‏دهد. اخلاقی که تورات از انبیای بنی‏اسرائیل بازگو می‏کند، احیانا دروغ و نیرنگ، تجاوز و خدعه، حتی زنا در آن دیده می‏شود که این موارد عصمت عملی انبیا را خدشه‏دار می‏سازد (16) و یا روی‏آوری سلیمان علیه السلام به بت‏پرستی که علاوه بر خدشه‏دار شدن عصمت عملی، عصمت اعتقادی او را نیز جریحه‏دار می‏کند. (17) در مرکز ساختار اجتماعی، پیامبرانی بودند که به عنوان «پیامبران مرکزی‏» یا «نبی‏های درباری‏» شناسایی شده‏اند، آنها فعالیت‏هایشان را در قلمرو سلطنتی انجام می‏دادند و به خاطر موقعیت اجتماعیشان از حیثیت و احترام بسیاری برخوردار شده بودند و توسط رهبران اسرائیلی، مقتدر و دارای حجیت‏بوده‏اند نظیر غمیا و غزرا و هزقل، که غمیا شراب‏دار و ساقی «خشایارشا» پادشاه ایران است و از جانب او مامور ساختن معبد اورشلیم می‏گردد و بالاخره از طرف پادشاه به فرمانداری یودا منصوب می‏شود. (18) در رسالت نبی‏های درباری یا روحانیت پس از تبعید بنی‏اسرائیل به بابل، در شمار مهمترین وظایف مؤمنین تجدید ساختن معبد، اجرای خدمات شعائری ، تقدیم قربانی شایسته یهود و برقرار داشتن جشنهای مذهبی و مراعات دقیق حدود و قوانین و شعایر مذهبی… ذکر شده است و به عنوان مهمترین نوآوری و دستور اجتماعی عدم امتزاج با اقوام دیگر مطرح گردیده است. اغلب این نبی‏های پس از تبعید دارای رسالت‏شخصی نیستند و کتبی که به آنها نسبت داده می‏شود جزوه‏های کوچکی است که گاهی از یکی دو صفحه تجاوز نمی‏کند. (19) شیوه و مرام آنها، این بوده که به حفظ اخلاقیات عمومی و به حفظ و ابقای ترتیب موجود جامعه علاقمند بودند و به طور کلی با تغییرات ریشه‏ای که موجب تزلزل و بی‏ثباتی جامعه شود، مخالف بوده‏اند. در حالی که پیامبران حاشیه‏ای از اصلاحات اساسی و ریشه‏ای در ساختار اجتماعی حمایت می‏کرده‏اند و هدفشان تجدید ارزشهای اجتماعی و مذهبی قدیمی بوده است که جامعه فعلی آن را طرد می‏نموده است; هرگاه تقاضاهایشان را صریحا عنوان می‏کردند، دشمنان جامعه محسوب شده و به آنها تهمت نبوت کاذب می‏زدند. (20) انبیای پس از تبعید از نبوت زبانی (شفاهی) روی گردانیده و روی به نوشتن آوردند. نویسندگان واقعی رسالات کتاب مقدس همین نبی‏های بعد از تبعیدند که نبی‏های کاهن مشربند. در بابل و اورشلیم کاهنان و کاتبان و ربانیون و احبار در زمینه‏ی امور ادبی کوشش بلیغ می‏کردند که کلمات انبیای متاخر و کتب ایشان را به نسخه‏های متعدد تحریر کنند و در میان مردم پخش می‏کردند و صحف انبیا مانند ملاکی نبی و عوبدیا و حزقیال و حجی و زکریا و اشعیا را عینا استنساخ کردند و همچنین کتب انبیای قدیمی را نوشتند. (21) تعلیمات انبیا، گفتار و رفتار ایشان در میان قوم خودشان و در دوره‏های بعد حتی در میان اقوام و ملل دیگر تاثیر عمیقی داشت. این تعلیمات مایه‏ی اصلی آموزش عیسویان قرار گرفت. تعلیمات آنها مایه وحدت و همبستگی جامعه یهود واقع گشت‏به صورتی که قصد از بعثت انبیا در کتاب مقدس اصلاح شؤون جامعه و اطاعت از خداوند قلمداد شده است و سرانجام وعده‏ی روزی که دنیا روی آرامش را ببیند و مسیح موعود ظهور کند. پی‏نوشت‏ها: 1. آشتیانی، جلال الدین، تحقیقی در دین یهود، تهران، نشر دانش، چاپ دوم، 1368. 2. پیدایش‏20: 7. 3. مزمور 105:6. 4. تثنیه‏18:1519. 5. تحقیقی در دین یهود، ص 334. 6. حزقیال‏4:13. 7. حزقیال‏3:15. 8. اشعیا6:67. 9. همان. 10. تثنیه‏18:20. اطلاق واژه نبی در قرآن فقط بر افرادی است که از جانب خدا برگزیده شده‏اند و وحی را به مردم می‏رسانند ولی در کتاب مقدس این واژه اعم است و بر افراد مختلف از جمله اشخاص فریبکار که برای هواهای نفسانی و یا مقاصد دیگر نبوت می‏کردند، شامل می‏شود. 11.عاموس‏7: 913. 12. ارمیا 26. 13. ارمیا26: 28 24. 14. اعداد12: 18 1; تثنیه‏18: 22 15. 15. تحقیقی در دین یهود، ص 332. 16. پیدایش 9:12 به بعد; 38 30; 25: 34 25; 31: 11و12و20; باب 27; 35: 22; 49: 4; تثنیه‏21و 17; اعداد 20: 12; 27: 14; اول پادشاهان باب 11; باب 13 دوم پادشاهان‏23: 13; تثنیه 32: 115. 17. اول پادشاهان باب 11. 18. تحقیقی در دین یهود ص 339. 19. همان، ص 336. 20. The Encycolpedia of religion Vol 12,p21. 21.تاریخ جامع ادیان، ص 540.

اعظم پرچم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا