معارف اسلامی

عنایات امام مهدی (عج) به سید بن طاووس

عنایات امام زمان علیه السّلام به سید بن طاووس

در میان علماى مختلف اعصار کمتر عالمی به پایه جلالت قدر و عظمت مقامات معنوى قدوه عارفان صاحب نفس طاهره قدسیه جناب سید بن طاووس قدّس سرّه می‌رسد که در سنه ”664” از دنیا رفته‌اند.

راه و رابطه او با ولىّ زمان حضرت صاحب الامر «ارواحنا له الفداء» بسیار خصوصى و داراى اسرار بوده است.

محدّث نورى می‌گوید:

از مواضعى از کتاب‌هاى ابن طاووس خصوصا کتاب کشف المحجّه ایشان ظاهر می‌شود که باب ملاقات وى با حضرت ولىّ عصر علیه السلام باز بوده…[1]

سید مناجات سحرگاه امام زمان «ارواحنا فداه» را در سامرا شنید.

وى می‌گوید: «شبى در سامرا در وقت سحر دعاى آن حضرت را شنیدم پس، از آن بزرگوار فرا گرفته و حفظ کردم که آن حضرت کسانى از احیاء و اموات ذکر نموده و براى آنها دعا کرده و فرمود:

«و ابقهم یا و احیهم فى عزّنا ملکنا و سلطاننا و دولتنا»، (بار خدایا آنان را باقى بگذار و یا اینکه زنده گردان آنان را در عزت ما و ملک و سلطنت و دولت ما)، و این جریان در شب چهارشنبه سیزدهم ذى القعده سال ”638” بود.» [2]

و بعضى در رابطه با این عبارت سیّد قدّس سرّه فرموده‌اند: معلوم می‌شود که حضرت حجت علیه السّلام در وقت سحر و در نماز شب چهل مۆمن را دعا کرده‌اند، بعد گفته‌اند: خدایا اینان را باقى بگذار یا زنده گردان براى دولت و ایام قدرت ما.

خوانندگان عزیز از اینکه سید می‌فرماید کسانى از احیاء و اموات را ذکر فرمود و دعا کرد، استفاده می‌شود که آن عالم عارف نامدار، مدت مدیدى در آن حالت خلوص معنوى بوده و آهنگ روحبخش ولىّ زمان حجه بن الحسن «عجل اللّه تعالى فرجه» او را سرشار از صفا و معنویت ساخته بوده است.

«اى فرزندم محمّد! چون خبر ولادت تو در ایّام زیارت عاشورا در کربلاى معلّى به من رسید در نهم محرّم ”ٹ643”ٹ به شکرانه این مسرّت و احسانى که از خداوند به سبب ولادت تو به من مرحمت شده بود باکمال مذلّت و انکسار در پیشگاه حضرتش بر پاى خاسته و به امر خداوند، تو را بنده مولانا مهدى علیه السّلام و متعلق به او قرار دادم و مکرّر در حوادثى که براى تو پیش آمد کرده به حضرتش پناهنده شده و به ذیل عنایتش متوسّل شدم و حضرتش را مکرّر در خواب دیدم و بر ما انعام فرموده و عهده‌دار برآوردن حوائج تو شده است که وصف آن را نتوانم نمود»
روابط عمیق و مکرّر سید، با حضرت ولىّ عصر علیه السّلام
آن بزرگوار ضمن وصایایى که به فرزند برومند خود دارد می‌فرماید:

«اى فرزندم محمّد! چون خبر ولادت تو در ایّام زیارت عاشورا در کربلاى معلّى به من رسید در نهم محرّم ”643” به شکرانه این مسرّت و احسانى که از خداوند به سبب ولادت تو به من مرحمت شده بود باکمال مذلّت و انکسار در پیشگاه حضرتش بر پاى خاسته و به امر خداوند، تو را بنده مولانا مهدى علیه السّلام و متعلق به او قرار دادم و مکرّر در حوادثى که براى تو پیش آمد کرده به حضرتش پناهنده شده و به ذیل عنایتش متوسّل شدم و حضرتش را مکرّر در خواب دیدم و بر ما انعام فرموده و عهده‌دار برآوردن حوائج تو شده است که وصف آن را نتوانم نمود.»

سپس می‌فرماید: «پس در موالات و دوستى و وفاء به حق آن حضرت و تعلّق خاطر و توجّه قلبى به حضرتش طورى بوده باش که خدا و رسول و آن حضرت-امام زمان-و پدران بزرگوارش خواسته‌اند و حوائج و خواسته‌هاى آن حضرت را بر حوائج خود مقدّم بدار و در صدقه دادن ابتداء کن به صدقه براى آن حضرت پیش از آنکه براى خود و عزیزانت صدقه دهى و دعاى براى آن حضرت را بر دعاى خود مقدّم بدار… » 3

پی نوشت:
1- مستدرک الوسائل، ج 3، ص 469
2- مهج الدعوات، ص 29
3- کشف المحجه، ص 15

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا