اعمال ماه رمضانشرح دعا

شرح دعای روز چهاردهم ماه رمضان

شرح دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان از آیت الله مجتهدی (ره)

اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی فِیهِ بِالْعَثَرَاتِ وَ أَقِلْنِی فِیهِ مِنَ الْخَطَایَا وَ الْهَفَوَاتِ

وَ لاَ تَجْعَلْنِی فِیهِ غَرَضاً لِلْبَلاَیَا وَ الْآفَاتِ بِعِزَّتِکَ یَا عِزَّ الْمُسْلِمِین [1]

اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی فِیهِ بِالْعَثَرَاتِ؛ خدایا من را به لغزشها مواخذه نکن؛
آدمی گاهی دچار لغزش می شود و ایمانش از بین می رود؛ گاهی خداوند بخاطر گناهان ما به غضب می آید، اغلب مردم بخاطر گناه گرفتار سیل و زلزله و آتش سوزی و … بلایا هستند؛ ولی مردم درک درستی نسبت به این امر ندارند در قدیم معروف بود که: «چوب خدا صدا ندارد.»

آثار بی توجهی به نماز اول وقت
باید به مردم این توجه را داد که خیلی از این تصادفات و مرگ های ناگهانی بخاطر گناهان اتفاق می افتد. [2]

اگر شخصی از روی بی اعتنایی نماز اول وقت نخوانده و پشت فرمان ماشین نشسته و رانندگی می کند، نماز نفرینش می کند و تصادف کرده به خاطر نفرین نماز است؛ و نماز نخوانده مرده است. اگر نماز را در وقتش بخوانید خیلی از این پیش آمد ها نمی شود. « لا تواخذنی بالعثرات » یک نماز که اول وقت نخوانی آدم را بیچاره می کتد . بخاطر اینکه در روایت وارد شده که کسی که نماز را از اول وقت به تاخیر بی اندازد ، نماز او را نفرین می کند و خطاب به ضایع کننده نماز می گوید :« ضَیّعکَ اللهُ کَما ضَیَعتَنی » خدا ضایعت کند همانطوری مرا ضایع کردی. ولی اگر اول وقت نمازت را بخوانی نماز دعایت می کند و می گوید « حَفَظَک اللهُ کَما حَفَظتَنی » خدا حفظت کند همانطوری که مرا حفظ کردی. [3] اگر نمازت را اول وقت بخوانی کار و بارت هم خوب می شود؛ خدا به دل دیگران می اندازد تا کارت را انجام دهند.

شعر:

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دارکه رحم اگر نکند مدعی خدا بکند [4]
دو نفر اختلاف دارند در دادگستری، مدعی و مدعا الیه هر کدام یک چیزی می گیوند. مدعی غصه می خورد که فردا مدعا الیه کاری بکند که قاضی بر علیه من حکم کند. شاعر به مدعی می گوید: مدعی غصه نخور تو با خدا ارتباط برقرار کن و به خدا بگو کار من را درست کن و غصه نخور که فردا چه اتفاقی می افت دو تو محکوم می شوی با اینکه حق با تو است. که اگر کسی که ادعا می کند، رحم نکند، خدا رحم می کند.

وَ أَقِلْنِی فِیهِ مِنَ الْخَطَایَا وَ الْهَفَوَاتِ؛ خدایا با من اقاله کن
معنای اقاله:
اگر شما جنسی را از جایی خریده اید، و بدون جهت می خواهید آن را پس بدهید، و جنس خریداری شده عیب و مشکلی هم ندارد که بخاطر آن بخواهید معامله را بر هم بزنید، در این موارد مستحب است که کاسب و فروشنده آن را پس بگیرد. و این پس گرفتن را اقاله گویند.

در این دعا از خدا درخواست اقاله می کنیم و می گوییم ؛ خدایا تو خود دستور به اقاله داده ای ، و به فروشنده گفته ای ؛ جنسی را که فروخته ای و مشتری بدون دلیل باز گردانده است را قبول کن حال من هم از تو تقاضای اقاله دارم و از تو می خواهم که گناهانم را رایگان ببخشی ؛ به قول استاد ما : «خدایا گناهان ما را مفتکی بیامرز» . نمونه این دعا را در دعای کمیل می بینید [5] که خدایا با من اهل اقاله باش.

وَ لاَ تَجْعَلْنِی فِیهِ غَرَضاً لِلْبَلاَیَا وَ الْآفَاتِ؛ خدایا ؛ من را در معرض تیر بلاء قرار مده.
« غرض » به معنی « هدف و تیر » است [6] ؛ زلزله و سیل … این ها تیر بلایا هستند، قرآن کریم می فرماید: « وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ » [7] یعنی هر گرفتاری برای شما پیش می آید حاصل دسترنج خودتان هست. [8]

شعر:

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسرکای نور چشم من بجز از کشته ندروی [9]
هر چه کشت کنی همان را درو می کنی، « فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ » [10] اگر دختر شوهر دادی و با عروست خوش اخلاق هستی مادر شوهر دختر تو هم با دخترت خوش اخلاقی می کند، همانطوری که تو با عروست رفتار می کنی دیگران هم با دختر تو همانطور رفتار می کنند.

اگر می بینی که باغ میوه و مزرعه کشت و کار تو به آفت مبتلا شده است، شاید اهل خمس و زکات نبوده ای!

حکایت:

* اثر پرداختن خمس و زکات

چندی پیش در یکی از شهر ها آفت آمده بود، تمام باغهای انگور را از بین برده بود؛ به صاحب یکی از باغ ها این خبر را دادند، ایشان گفتند: من مطمئنم که به باغ من آسیبی نرسیده است، چون من اهل خمس و زکات هستم، وقتی که به محل رفتند دیدند که همه باغ ها از بین رفته به جز باغ این شخص.

* مغازه ای که آتش نگرفت

در زمان رضا شاه میدانی بود، معروف به سبزه میدان، در یکی از سال ها شب عاشوراء با تولد رضا شاه مصادف شده بود، و از طرف کلانتری دستور داده بودند که باید کسبه محل شان را چراغانی کنند و اگر اطاعت نمی کردند؛ خطرناک بود و دستگیر می کردند؛ اهل محل میدان را چراغانی کردند به جز یکی از کاسب های سبز میدونی که امتناع کرد و فرار کرد و مدتی مخفی شده بود؛ بعد از مدتی تمام مغازه های بازار آتش گرفت به غیر از مغازه این شخص که به احترام امام حسین ( علیه السلام ) مغازه اش را بسته بود.

در قرآن آمده است که « إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ» [11] خدا برنامه های مردم را عوض نمی کند مگر اینکه خودشان را تغییر بدهند.

بِعِزَّتِکَ یَا عِزَّ الْمُسْلِمِین
به عزت خودت این دعاها را در حق ما مستجاب کن ای کسی که عزت مسلمین از توست

شعر:

به هر ناچیز چیزی او دهد اوعزیزان را عزیزی او دهد اومبادا آن که او کس را کند خوارکه خوار او شدن کاریست دشواراگر عزت دهد رو ناز می کنو گرنه چشم حسرت باز می کن [12]
[1] – بحارالأنوار ج : 95 ص : 39
اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِالْعَثَرَاتِ وَ أَقِلْنِی فِیهِ الْخَطَایَا وَ الْهَفَوَاتِ وَ لَا تَجْعَلْنِی غَرَضاً لِلْبَلَایَا وَ الْآفَاتِ بِعِزَّتِکَ یَا عِزَّ الْمُسْلِمِینَ

[2] – ارشاد القلوب-ترجمه رضایی ج 1 ص 175
حضرت رسول «صلی الله علیه و آله و سلم » فرمود: هر گاه در میان شما پنج چیز باشد به پنج بلا گرفتار خواهید شد هر گاه ربا بخورید زمین نعمتش را از شما دریغ دارد، هر گاه در میان شما زنا آشکار شد مرگ ناگهانی فراوان شود، زمانی که زمامداران ستم کنند چهارپایان بمیرند زمانی که مردم بیکدیگر ستم کنند دولت آنها بزوال گراید، وقتی که سنت واگذارده شود بدعت روی کار آی

[3] – إرشاد القلوب إلی الصواب ج 1 ص 191
عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ إِذَا صَلَّیْتَ الصَّلَاهَ لِوَقْتِهَا صَعِدَتْ وَ لَهَا نُورٌ شَعْشَعَانِیٌّ تُفَتَّحُ لَهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ حَتَّی تَنْتَهِیَ إِلَی الْعَرْشِ فَتَشْفَعَ لِصَاحِبِهَا وَ تَقُولَ حَفِظَکَ اللَّهُ کَمَا حَفِظْتَنِی وَ إِذَا صَلَّیْتَ فِی غَیْرِ وَقْتِهَا صَعِدَتْ مُظْلِمَهً تُغْلَقُ دُونَهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ ثُمَّ تُلَفُّ کَمَا یُلَفُّ الثَّوْبُ الْخَلَقُ وَ یُضْرَبُ بِهَا وَجْهَ صَاحِبِهَا فَتَقُولُ ضَیَّعَکَ اللَّهُ کَمَا ضَیَّعْتَنِی

[4] – حافظ شیرازی(ره)
[5] – «و اقلنی عثرتی» دعای کمیل؛ مفاتیح الجنان
[6] – مجمع البحرین ج : 4 ص : 217
(غرض) فی الدعاء لا تجعلنی للبلاء غرضا
الغرض بالتحریک: الهدف الذی یرمی إلیه، و الجمع أغراض کسبب و أسباب، و المعنی لا تجعلنی هدف بلاء. و منه الحدیث أن الله جعل ولیه غرضا لعدوه

[7] – سوره شوری آیه 30
هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید، و بسیاری را نیز عفو می کند!
[8] – در روایت آمده است:
از ارتکاب گناهان پرهیز کنید که هر گونه گرفتاری و کمبود رزق از گناه است، حتی خراش جایی از بدن و زخم و مصیبت، زیرا که خداوند می فرماید: ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ یعنی: «هر مصیبتی که به شما رسد به سبب کارهائی (خطا و گناهانی) است که دستهایتان کرده و از بسیاری [از گناهان ] در می گذر « تحف العقول-ترجمه جعفری ص 96 آداب و سننی که أمیر مؤمنان علیه السلام به یارانش آموخت»

[9] – دیوان حافظ شیرازی (ره)
[10] – سوره زلزله :آیات 8 – 7
پس هر کس هموزن ذرّه ای کار خیر انجام دهد آن را می بیند! (7) و هر کس هموزن ذرّه ای کار بد کرده آن را می بیند! (8)

[11] – سوره رعد؛ آیه 11
خداوند سرنوشت هیچ قوم(و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سویی به قومی(بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!

[12] – وحشی بافقی

شرح دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان از جواد محدثی

أَللّـهُمَّ لا تُؤاخِـذْنى فیهِ بِالْعَـثَراتِ وَ أَقِـلْنى فیهِ مِنَ الْخَطـایا وَ الْهَـفَواتِ

وَ لا تَجْعَلْنى فیهِ غَرَضاً لِلْبَلایا وَ الاْفاتِ بِعِـزَّتِـکَ یـا عِـزَّ الْمُسْلِـمینَ.

فرازهای این دعا عبارت است از:

فاصله کرم تا عدالت
خطاپوشى و عذرپذیرى خدا
در تیررس بلاها و آفات

فاصله کرم تا عدالت
اگر بنا باشد که خداوند به عدل رفتار کند،

اگر از بندگان، به عدل، حساب بکشد،

اگر انسان را طبق آنچه کرده است، مؤاخذه کند و کرم و عفوى در کار نباشد،

اگر فضل خدا، دستمان را نگیرد… اوضاع، بسى وخیم است. چراکه ما، لغزشکاریم و اهل گناه. روزى به تعداد زیاد نافرمانى خدا می کنیم. اگر ما را نسبت به آنها مؤاخذه کنند، کار بسى دشوار است.

آنچه مایه امیدوارى است، «فضل» خداست، و اینکه، خداوند، مهربان و بخشنده و بخشاینده است، جواد و کریم است. وگرنه باید همه را عذاب کند، عذابى سخت.

در قرآن کریم می خوانیم:

«اگر خداوند، بندگان را نسبت به ستمهایشان مؤاخذه می کرد، هیچ جنبنده اى را روى زمین باقى نمی گذاشت، لکن تا «اجل» و فرصتى معین، آنان را تأخیر می اندازد.»[1]

باز، از قول خداى متعال بشنویم:

«خداى تو، آمرزنده و مهربان است، اگر خداوند، مردم را به آنچه در این جهان مرتکب می شوند، مؤاخذه کند نسبت به عذاب آنان را در همین دنیا، شتاب می ورزد، لیکن براى مردم، موعدى قرار داده که اگر آن موعد برسد، مردم فرارگاهى نخواهد یافت»[2]

راستى، اگر بنا باشد که خداوند، در محاسبه عمل مردم در آخرت، و نیز در همین دنیا، جود و کرم و بزرگوارى خود را کنار بنهد و با مقیاس دقیق «عدل» رفتار کند، چگونه می توان از عذاب خداوند رست؟

با این همه گناه و نافرمانى، با این همه نیّت هاى آلوده و ریاها و تزویرها، براى خوشایند مردم کار کردن ها، شهرت طلبى ها، نام جویى ها، غرورها و تکبّرها، باطل پرستى ها، غیبت ها و سوءظن ها…

واى… که چه محشرى است!…

گر حکم شود که مست گیرنددر شهر، هر آنکه هست گیرند
این است که در نخستین خواسته امروزمان، از پروردگار خواسته ایم که ما را به خاطر خطاها و اشتباهات و لغزشها، مؤاخذه نکند وگرنه از چنگ عذاب الهى نمی توان رستن!…

کسى، دقتى فراوان داشت که واجبات را انجام دهد و از محرّمات، پرهیز کند و پیش خود می اندیشید که بى گناه است، بنابراین او را از محاسبه به عدل، چه باک؟

از این رو، در دعاى قنوتى که داریم، به جاى جمله «أللّهُمَّ عامِلْنى بِفَضلِکَ وَلاتُعامِلْنى بِعَدلِک»، خدایا با من، به فضلت رفتار کن، نه به عدلت»، می گفت: «خدایا!… با من به عدلت رفتار کن…»

روزى خواب دید که محشر است و قیامت و «محاسبه» و چنان از اعمال ریز و درشتش حساب کشیدند و چنان «عدل» را مقیاس قرار دادند که در آخر حساب، جهنّمی و اهل دوزخ از آب درآمد! وحشت زده از خواب پرید و با عذرخواهى از پروردگار نسبت به آنگونه دعا و از آن غرور، مجدّداً دعاى وارده را مثل دیگران خواند، که:

«خدایا با من، با فضل و کرم خویش، رفتار و معامله کن، نه با عدالت و دادت».

خطاپوشى و عذرپذیرى خدا
گفتیم که بار گناهمان سنگین است و راه، دور و دراز

و توان به دوش کشیدن این همه بار، اندک. پس، باید از خدا خواست تا توبه ها را بپذیرد، تا بارمان سبک شود تا براى طیران، سبک بال شویم و براى ادامه راه، «امیدوار».

خداوند، «تواب» و توبه پذیر و خطاپوش است، عذر را قبول می کند و تقاضاى بخشش را می پذیرد.

خداوند، اهل «عفو» و آمرزنده و مهربان است. بندگانش را دوست می دارد و به هدایتشان علاقه مند است.

اگر او نبخشاید، پس که ببخشاید؟ اگر او براند، پس که بپذیرد؟ اگر او رد کند، به سوى که باید روى آورد؟

اگر بیامرزد، چیزى از او کم نمی شود و اگر معذرت خواهى را بپذیرد، بر ما منّت نهاده است.

این است که در خواسته دوم خود در دعاى امروز، خواسته ایم که عذرخواهیمان را قبول کند. چون خداوند، «مقیل العثرات» و «قابلُ التّوبات» است، توبه را می پذیرد.

«مجیبُ الدّعوات» است، دعاها را اجابت می کند.

«غافرُ الخطیئات» است، خطاها و گناهان را می بخشاید.

«غفّار الذّنوب» است، گناهان را می آمرزد.

«ستارالعیوب» است عیب ها را می پوشاند.

خواسته ایم که نسبت به گناهان، نافرمانى ها، لغزش ها و خطاهایمان، که به پوزش ایستاده ایم، «اقاله» داشته باشد و پوزش ما را پذیرا باشد.

در تیررس بلاها و آفات
گرچه بلا، براى دوستان است، ولى گاهى ظرفیّت انسان کم است و جاهلانه ناسپاسى می کند.

گرچه بلا، براى امتحان و آزمایش است، امّا شاید نتوانیم در پنجه این گرفتاریهاى آزمایشى، صاف و سالم و پیروز، از امتحان به درآییم.

آفت ها، براى پندآموزى و ضررها، براى عبرت گرفتن است، بلا، هشدارباش است و آفت، بیدارباش.

گرفتارى ها، غفلت زدا و مصیبت ها، «یادآور» است، یادآور عجز و ضعف ما، و حاکمیت اراده و مشیّتى بالاتر و والاتر از آنچه ما داریم، که در کار جهان کارساز است.

امّا ظرفیّت ها کم است. همه، نمی توانند از آفات و بلیّات، تحلیلى درست بکنند. هرکس، در مقابل شداید «صبور» نیست.

بلا، گاهى انسانى را به کفر هم می کشد، بدبین می کند، از کوره در می بَرَد، در هاضمه وجودى انسان نمی گنجد.

حدیثى از امام على علیه السلامداریم که «بلا و گرفتارى، براى ظالم ادب است و براى مؤمن، عبرت و تجربه است و براى انبیاء، درجه».[3]

امّا اگر در معرض بلاها و آماج آفات قرار گرفتیم و ظرفیت آن را نداشتیم، شاید به گناهى دیگر بیفتیم.

در قرآن است که: وقتى انسان، مورد آزمایش قرار گیرد و وفور نعمت و کرم خدایى او را فرا گیرد، می گوید که خدا به من اکرام کرده است، ولى وقتى دچار تنگى معیشت و روزى اندک گردد، می گوید خداوند به من اهانت کرده و مرا خوار شمرده است.[4]

امام صادق علیه السلام فرموده است.

«از پروردگارتان، عفو و عافیت مسئلت کنید. چرا که شما اهل بلاکشى و جزء مردان بلاء و آزمایش نیستید. اقوامی پیش از شما بودند ـ از بنى اسرائیل ـ که در راه ایمانشان با ارّه ها شقه می شدند تا تسلیم کفر شوند ولى دست از ایمان نمی کشیدند.»[5]

البته، دچار بلا شدن، براى پالایش انسان و پخته شدن و تصفیه مؤمن، خوب است و هر که مقامش نزد خدا بیشتر باشد، ابتلاءاتش افزون تر است (البَلاءُ لِلوِلاءِ ـ بلا براى دوستان است)

اگر با دیگرانش بود میلىچرا جام مرا بشکست لیلى؟
ولى آماج و هدف بلاها و آفت ها قرار گرفتن، گاهى ممکن است بیش از ظرفیّت و تحمّل انسان باشد و به کفر و عناد و گمراهى و بدبینى بکشد.

در پایان، با «آفات» هم آشنا شویم. از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نقل شده است که:

آفت علم، فراموشى است،

آفت خرد، سفاهت است،

آفت عبادت، سستى است،

آفت سخاوت، منّت است،

آفت شجاعت، ستم است،

آفتِ زیبایى، خودپسندى و کبر است،

آفت حسب ونسب، افتخارکردن وفخر فروختن است،

و آفت دین، هواپرستى است.

[1] ـ نحل، آیه 61.
[2] ـ کهف، آیه 58.
[3] ـ انّ البلاء للّظالم ادبٌ وللمؤمنِ امتحانٌ وَ لِلأنبیاء درجهٌ بحارالأنوار، ج 64 ص 235.
[4] ـ فاّما الانسان اذا ما اتَبلاُه…فجر، آیه 15 و 16.
[5] ـ سفینه البحار ج 2 ص 106.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا