مقالات

سوده در مواجهه با معاویه

سوده از زنان بزرگ عرب، همان کس که لشکریان علی(ع) را در صفین علیه معاویه شوراند و در یک روز جنگ روزگار او را سیاه کرده بود. بعدها به نزد معاویه رفت و از بسر فرمانده اعزامی معاویه شکایت کرد که او مردان ما را کشته و اموال ما را غارت کرده است به داد ما برس و گرنه تو را ناسپاسی کنیم… معاویه که منتظر دستیابی به سوده بود به هنگامی که او را در حضور خود دید، حس انتقامش تحریک شده و تصمیم به قتل او گرفت. سوده بالبداهه این شعر را در رثای علی(ع) در کنار معاویه خواند: صل الله علی جسم تضمنها قبر
فاصبح فیه العدل مدفونا
قد حالف الحق لایبغی به بدلا
فصار بالحق و الایمان مقرونا (پروردگارا بر آن وجودی درود فرست که قبر او را در بر گرفت‏و پس از مرگش دریافتیم که عدالت مجسم در قبر مدفون شد. او با حق هم پیمان شده بود و جانشینی برای او نپذیرفت‏و او همه گاه همدم حق و ایمان بود.) معاویه پرسید این شعر درباره کیست؟ گفت درباره مولایم علی(ع). و درباره علت آن گفته بود روزی از عامل علی(ع) به نزد او شکایت بردیم. علی در حال نماز بود و می‏خواست تکبیر بگوید چون مرا دید با مهربانی پرسید: حاجتی داری؟ گفتم: آری، عامل صدقات تو از عدالت بیرون رفت، سخن مرا شنید و گریست ـ رو به آسمان کرد که خدایا من این عامل را نفرستادم که ستم کند. آنگاه فرمان عزلش را داد… و امروز شکایت به تو بردیم و تو چنین می‏کنی . معاویه لحظه‏ای به فکر فرو رفت و فرمان آزادیش را داد. سوده گفت من برای خودم نیامدم که تو امروز مرا آزاد کنی ـ مسأله عامل تو چه می‏شود؟ و معاویه درباره عامل خود هم دستوراتی داد و سوده را راضی کرد. و بعد گفت: آری، ابالحسن این چنین بود. در مکتب امام امیرالمؤمنین(ع) ص 157،علی قائمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا