مقالات

برخی از بایسته‌های تبلیغ دین و سخنوری

اشاره
نوشته‏ای که پیش رو دارید اقتباس از دو سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی است که یکی در جمع مبلغان خارج از کشور و دیگری در جمع مبلغان هجرت بلند مدت حوزه علمیه قم ایراد گردیده است . چکیده این دو سخنرانی به صورت گزینشی و نکته‏وار ارائه می‏شود . × × × 1 . دعوت باید به سوی خدا باشد . از نظر قرآن کریم بهترین مردم کره زمین مبلغین هستند، به شرط اینکه دعوت و تبلیغشان به سوی خداوند تبارک و تعالی – نه دعوت به نفس – و عمل و رفتارشان صالح و خالص برای خداوند باشد . «ومن احسن قولا ممن دعا الی الله وعمل صالحا وقال اننی من المسلمین‏» (1) ; «و کیست‏خوش گفتارتر از آن کس که به سوی خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید: من [در برابر خدا] از تسلیم شدگانم؟» 2 . مبلغ باید سوز و عطش درونی برای هدایت مردم داشته باشد . یکی از ویژگیهایی که خداوند تبارک و تعالی برای حضرت رسول‏صلی الله علیه وآله مطرح می‏کند، همین سوز درونی و حرص برای هدایت امت است . «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم‏» (2) ; «قطعا برای شما پیامبری از خودتان آمد . بر او دشوار است که شما در نج‏بیفتید، به [هدایت] شما حریص، و نسبت‏به مؤمنان، رؤوف و مهربان است .» و در همین رابطه در مورد پیامبر عظیم الشان اسلام می‏فرماید: «لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین‏» (3) ; «شاید تو از اینکه [مشرکان ایمان نمی‏آورند، جان خود را تباه سازی .» 3 . مبلغ باید بی‏تکلف باشد مثلا اگر نمی‏داند، صاف بگوید نمی‏دانم . اگر از او سؤال کردند و دانست، جواب دهد و اگر ندانست، توجیه و تفسیر بی‏جهت نکند . «قل ما اسئلکم علیه من اجر وما انا من المتکلفین‏» (4) ; «بگو: مزدی بر این [رسالت] از شما طلب نمی‏کنم و از متکلفین نیستم [و سخنانم روشن و همراه با دلیل است] .» 4 . مبلغ نباید در امر تبلیغ مقلد دیگران باشد . خطیب نباید سعی کند مثل مرحوم فلسفی و یا سخنور دیگری سخنرانی کند، بلکه باید خودش باشد و مثل خودش سخنرانی کند . «ومن آیاته خلق السموات والارض واختلاف السنتکم والوانکم ان فی ذالک لایات للعالمین‏» (5) ; «و از نشانه‏های اوست آفریدن آسمانها و زمین و گوناگون بودن زبانها و رنگهای شما . هر آینه در این کار نشانه‏هایی برای دانشمندان است .» 5 . یکی از ویژگیهای مهم مبلغ این است که ساده، روان و قابل فهم برای همه بگوید . به عنوان مثال به جای اینکه بگوید «در این مقطع از زمان، بگوید همین حالا، یا به جای «روند تکاملی‏» بگوید، «همین طور که پیش می‏رویم‏» . «ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مدکر» (6) ; «وقطعا قرآن را برای پندآموزی آسان کرده‏ایم، پس آیا پند گیرنده‏ای هست؟» 6 . سخنرانی باید مفید و مختصر و جذاب باشد و در 20 دقیقه تنظیم شود مگر اینکه، خطیب بتواند مردم را بخنداند . مرحوم فلسفی می‏گفت: «هر کس نمی‏تواند مردم را بخنداند سر 20 دقیقه از منبر پایین بیاید .» 7 . مبلغ توانمند، کسی است که هم مردم را بخنداند و هم بگریاند . «وانه هو اضحک وابکی‏» (7) ; «و آنکه او خندانید و گریانید .» 8 . مبلغ باید با همه مؤمنین به یک شکل برخورد کند . جواب سلامها و برخوردهای او نباید نسبت‏به افراد متفاوت باشد، بلکه باید بخاطر خدا با همه یکسان برخورد کند . 9 . مطالب و مسائلی که در منبر مطرح می‏شود باید مطابق با نیاز مخاطب انتخاب شود . 10 . خطیب توانا کسی است که سخنرانی خود را متنوع کند . اینکه درباره یک موضوع شبهای متوالی صحبت‏شود، اشتباه است . 11 . سخنران باید در هنگام سخنرانی، نگاه خود را به همه جمعیت تقسیم کند و به یک نقطه خاص خیره نشود . 12 . مبلغ باید دسته بندی شده سخن بگوید و اول و آخر کلامش مشخص باشد . مخلوط صحبت کردن از اشتباهات بزرگ در سخنرانی است . 13 . از جمله هنرهای خوب در تبلیغ، استفاده از مثالهای زیبا و مناسب است . به عنوان مثال، برای بیان ثواب نماز جماعت که اگر 2 نفر بودند چقدر و اگر سه نفر بودند چقدر ثواب دارد تا اینکه اگر به 10 نفر رسیدند ثواب آن بی‏نهایت می‏شود، می‏توان این طور گفت: «خواهر یا برادر! شما اگر یک انگشت داشته باشی چقدر توانایی داری؟ اگر 2 تا انگشت داشته باشی چقدر؟ اگر 3 تا چطور؟ با اضافه شدن تعداد انگشتان توانایی شخص بالاتر می‏رود و آن شخص که هر 10 انگشت را داشته باشد از عهده بی‏نهایت کار برمی‏آید . » مثال دیگر: سؤال می‏شود که چرا قرآن همه خوبیها را به خدا و همه بدیها را به شخص نسبت می‏دهد؟ مثلا می‏فرماید: «ما اصابک من حسنه فمن الله وما اصابک من سیئه فمن نفسک وارسلناک للناس رسولا وکفی بالله شهیدا» (8) ; «هر چه از خوبی به تو می‏رسد از جانب خداست، و آنچه از بدی به تو می‏رسد از خود توست، و تو را به پیامبری برای مردم فرستادیم، و گواه بودن خدا بس است .» در جواب این سؤال می‏توان این طور مثال زد: زمین همیشه دور خورشید می‏چرخد . آن قسمت از زمین که به طرف خورشید است روشن و آن قسمت که به طرف خورشید نیست تاریک می‏باشد . پس روشنایی زمین از خورشید و تاریکی آن از خودش می‏باشد . 14 . مبلغ باید سه شرط اساسی داشته باشد، کما اینکه پیامبران الهی این سه شرط را داشتند . 1) از مردم باشد:
«ربنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ایاتک ویعلمهم الکتاب والحکمه ویزکیهم انک انت العزیز الحکیم‏» (9) ; «پروردگارا، در میان آنان، فرستاده‏ای از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و کتاب و حکمت‏به آنان بیاموزد و پاکیزه‏شان کند، زیرا که تو خدای شکست‏ناپذیر حکیمی .» 2) در مردم باشد:
«کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم ءایاتنا ویزکیکم ویعلمکم الکتاب والحکمه ویعلمکم ما لم تکونوا تعلمون‏» (10) ; «همان‏طور که در میان شما، فرستاده‏ای از خودتان روانه کردیم، که آیات ما را بر شما می‏خواند، و شما را پاک می‏گرداند، و به شما کتاب و حکمت می‏آموزد، و آنچه را نمی‏دانستید به شما یاد می‏دهد .» 3) با مردم باشد:
«فانجیناه والذین معه برحمه منا وقطعنا دابر الذین کذبوا بایاتنا وما کانوا مؤمنین‏» (11) ; «پس او و کسانی را که با او بودند به رحمتی از خود رهانیدیم، و کسانی را که آیات ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند ریشه‏کن کردیم .» 15 . محور تمام سخنان مبلغ در تبلیغ باید قرآن باشد . «نحن اعلم بما یقولون وما انت علیهم بجبار فذکر بالقرءان من یخاف وعید» (12) ; «ما به آنچه می‏گویند آگاهتریم و تو مامور به اجبار آنها [به ایمان] نیستی; پس بوسیله قرآن، کسانی را که از عذاب من می‏ترسند متذکر ساز .» 16 . مبلغ نباید از تعریفهای بی‏جای دیگران خشنود شود . چرا که قرآن کریم چنین انسانی را بدعاقبت می‏داند . «لا تحسبن الذین یفرحون بما اتوا ویحبون ان یحمدوا بما لم یفعلوا فلا تحسبنهم بمفازه من العذاب ولهم عذاب الیم‏» (13) ; «البته گمان مبر کسانی که بدانچه کرده‏اند شادمانی می‏کنند و دوست دارند به آنچه نکرده‏اند مورد ستایش قرار گیرند، قطعا گمان مبر که برای آنان نجاتی از عذاب است، [بلکه] عذابی دردناک خواهند داشت .» 17 . سخن مبلغ باید مطابق با زمان و مکان باشد، به گونه‏ای که مخاطب حس کند آن سخن برای اوست . در این صورت مخاطب با مطلب گره می‏خورد . مثال: اگر در داستان حضرت یوسف‏علیه السلام گفته شود که ایشان برادران حسودی داشت که به عنوان بازی او را بردند و در چاه پرت کردند و پیراهن خونین او را آوردند و . . . ، مخاطب خواهد گفت: این تاریخ 2000 سال قبل است و هیچ ارتباطی به زندگی ما ندارد . اما اگر گفته شود: یوسفی بود، جوانها! همه شما یوسف هستید، یوسف را بردند، همه شما را هم می‏برند، او را به اسم بازی بردند، شما را هم به اسم بازی می‏برند، او را به چاه انداختند و پرت کردند، شما را نیز پرت می‏کنند و . . . ، در این صورت مخاطب احساس می‏کند که قرآن با او سخن می‏گوید و شرح حال امروز اوست . پی‏نوشت‏ها: 1) فصلت/33 . 2) توبه/128 . 3) شعراء/3 . 4) ص/86 . 5) روم/22 . 6) قمر/17 . 7) نجم/43 . 8) نساء/79 . 9) بقره/129 . 10) بقره/151 . 11) اعراف/72 . 12) ق/45 . 13) آل‏عمران/188 .

محسن قرائتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا