بدعت چیست و بدعت گذار کیست
«بدعت» در لغتبه معنی کار نو و بی سابقهای است که بیانگر نوعی حسن وکمال در فاعل میباشد، چنانکه یکی از صفات خداوند «بدیع» است:‹بدیع السمواتو الارض›› (بقره/117). مفهوم اصطلاحی بدعت نیز آن است که انسان چیزی را که جزو شریعت نیست، به آن نسبت دهد، و کوتاهترین عبارت برای تعریف اصطلاح بدعت آن است که بگوییم: ادخال ما لیس من الدین فی الدین. بدعت گذاری در دین از گناهان کبیره بوده و در حرمت آن هیچ تردیدی نیست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:کل محدثه بدعه و کل بدعه ضلاله، و کل ضلاله فی النار» (1) نکته مهم در مسئله بدعت، تنها این است که مفهوم بدعتبه صورتی جامع و مانع تعریف و تبیین شود تا بدعت از غیر آن تمیز داده شود در این زمینه، برای درک حقیقتبدعت، بایستی به دو مطلب توجه نمود: 1. بدعت، نوعی تصرف در دین، از طریق افزودن یا کاستن شریعت است. بنابر این، آنجا که نوآوری ربطی به دین و شریعت نداشته ، بلکه به عنوان یک مسئله عرفی و عادی انجام گیرد، بدعت نخواهد بود(هرچند مشروع بودن آن مشروط به این است که ابداع و ابتکار مزبور در شرع محرم و ممنوع نباشد). فیالمثل، بشر از نظر مسکن و پوشاک و دیگر وسایل زندگی همواره دستبه نوآوریهایی میزند و بویژه در عصر ما بسیاری از روشها و ابزارهای معمول زندگی دگرگون شده و برای نمونه انواع ورزشها و تفریحات جدید پدید آمده است . بدیهی است همه اینها یک نوع بدعت (به معنی نوآوری) بوده، ولی ارتباط به بدعت در شرع ندارد. تنها، چنانکه گفتیم، حلال بودن آنها و استفاده از آنها مشروط به این است که مخالف با احکام و موازین شرع نباشند. مثلا، اختلاط زن و مرد بدون حجاب در مجالس و محافل، که از ارمغانهای فاسد غرب میباشد، حرام است ولی بدعت نیست، زیرا کسانی که در این محافل شرکت میکنند، این کار را به عنوان یک عمل مشروع که اسلام بر آن صحه نهاده انجام نمیدهند، بلکه احیانا با اعتقاد به اینکه امری مخالف شرع است، روی عدم مبالات تن به این کار میدهند. لذا گاه تنبه یافته و تصمیم جدی میگیرند که دیگر در آنها شرکت نورزند. برای توضیحات فوق، چنانچه ملتی روز یا روزهایی را برای خود موسم شادی و گردهمایی معین کنند، اما نه به این قصد که شرع چنین دستوری داده است، چنین کاری بدعت نیست، هرچند بایستی حلیت وحرمت آن از جهات دیگر مورد بحث و بررسی قرار گیرد. از اینجا روشن میشود که بسیاری از نوآوریهای بشری در زمینه هنر، ورزش، صنعت وغیره از قلمرو بدعت اصطلاحی بیرون بوده، و آنچه درباره آنها مطرح است مسئله حلال و حرام بودن آنها از جهات دیگر است که خود ملاک و مقیاس خاص خویش را دارد. 2. اساس بدعت در شرع به این نکته باز میگردد که چیزی را به عنوان یک امر شرعی که دین به آن فرمان داده به کار برند، در حالیکه برای مشروعیتت آن، اصل یا ضابطهای در شرع وجود نداشته باشد; ولی هرگاه کاری را که انسان به عنوان یک عمل دینی انجام میدهد، دلیل شرعییی(به صورت خاص، یا کلی و عام) بر مشروعیت آن وجود داشته باشد، آن عمل بدعت نخواهد بود. ازینروست که علامه مجلسی، عالم بزرگ شیعی، میگوید:« البدعه فی الشرع ما حدث بعد الرسول[بما انه من الدین] و لم یکن فیه نص علی الخصوص ولا یکون داخلا فی بعض العمومات». (2) : بدعت در شرع، چیزی است که پس از رسول گرامی حادث شده و دلیل شرعی خاص یا عامی نیز بر جواز آن در کار نباشد. ابن حجر عسقلانی، دانشمند مشهور اهل سنت، نیز میگوید:« البدعه ما احدث و لیس له اصل فی الشرع، و ما کان له اصل یدل علیه الشرع فلیس ببدعه» (3) : بدعت چیزی است که (پس از پیامبر) پدید آمده باشد، دلیلی حاکی از جواز آن در شریعتیافت نشود; و آن چیزی که اصل و ریشهای در دین دارد، بدعت نخواهد بود. آری، هرگاه عملی را که به شرع نسبت میدهیم مستند به دلیلی خاص یا ضابطهای کلی در شرع باشد، مسلما بدعت نخواهد بود. صورت نخست (وجود دلیل خاص) نیاز به بیان ندارد. مهم توضیح قسمت دوم است، زیرا چه بسا ممکن استیک عمل ظاهرا حالت نوآوری داشته و در تاریخ اسلام بیسابقه باشد ولی معنا تحت ضابطهای قرار گیرد که شرع اسلام آن را به صورت کلی پذیرفته است. به عنوان نمونه، میتوان از سرباز گیری عمومی یاد کرد که امروزه در نوع کشورها اجرا میشود. دعوت جوانان به خدمت زیر پرچم به عنوان وظیفه دینی، هرچند حالت نوآوری دارد، ولی چون یک اصل و قاعده دینی پشتیبان آن استبدعت نخواهد بود. زیرا قرآن میفرماید:‹‹و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه›› (انفال/60). بدیهی استبر اثر تحولات جهانی، آموزش عمومی رزمی برای جوانان موجب آمادگی بیشتر در مقابل دشمن مترصد و گوش بزنگ است و عمل به روح آیه شریفه، در عصر ما، مقتضی همین امر است. از بیان فوق، بسیاری از شبهات واهی که بر دست و پای برخی از افراد پیچیده استحل میشود. برای نمونه، انبوه مسلمانان جهان روز میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را جشن میگیرند و گروهی این امر را بدعت مینامند! در حالیکه ، طبق آنچه گفتیم، هرگز ملاک دعتبر آن صادق نیست. زیرا به فرض هم که این نوع تکریم و اظهار محبت، در شرع وارد نشده باشد،ولی اظهار محبتبه پیامبر گرامی اسلام وخاندان او – سلام الله علیهم اجمعین – یکی از اصول مسلم اسلام است که اینگونه جشنها و احتفالات مذهبی جلوه و مظهری از آن اصل کلی است. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«لا یؤمن احدکم حتی اکون احب الیه من ماله و اهله و الناس اجمعین» (4) : هیچکدام از شما مؤمن نخواهد بود، مگر آنکه من نزد او از فرزندان وی و تمامی مردم، محبوبتر باشم. ناگفته پیداست کسانی که در موالید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت او علیهم السلام اظهار شادمانی کرده و بدین منظور مجالسی تشکیل میدهند، هدفشان این نیست که برگزاری جشن در این ایام، منصوص بوده و دستور برگزاری جشن عینا به صورت خاص امروزی، در شرع وارد شده است; بلکه اعتقاد آنان این است که اظهار محبتبه رسول گرامی و اهل بیت او یک اصل کلی است که در کتاب و سنتبا تعابیر گوناگون بر آن تکیه شده است. قرآن کریم میفرماید: ‹‹قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی›› (شوری/23): بگو من برای ابلاغ رسالت پاداش نمیطلبم مگر دوستی خویشاوندان و نزدیکان; واین اصل میتواند در شئون مختلف زندگی فردی و اجتماعی مسلمین، برای خود جلوهها و مظاهری پیدا کند. گرفتن جشن در موالید، جنبه یادآوری نزول رحمت و برکتخدا در آن ایام، و شکرگزاری به درگاه الهی را دارد و این امر(جشن در روز نزول رحمت)، در شرایع پیشین نیز سابقه داشته است، چنانکه به صریح قرآن، حضرت عیسی علیه السلام از خدای متعال درخواست کرد مائدهای آسمانی بر وی و جمع یارانش فرو فرستد تا روز نزول مائده را او و پیروانش – در توالی نسلها – عید گیرند: ‹‹قال عیسی بن مریم اللهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا وآخرنا و آیه منک …›› (مائده/114). همانگونه که یادآور شدیم، بدعت عبارت از آن نوع تصرفات در دین است که برای آنها مدرک صحیحی در شرع (به صورت خاص یا عام) وجود نداشته باشد، و باید توجه نمود که روایات ائمه اهل بیتعلیهم السلام ، به حکم حدیث متواتر «ثقلین»، از مصادر شریعت و دلایل احکام دینی به شمار میرود. بنابر این، هرگاه حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین بر جواز یا منع چیزی تصریح کنند، پیروی از گفتار آنان پیروی از دین بوده و مشمول عنوان بدعتگذاری در دین نخواهد بود. در پایان یادآور میشویم بدعتبه معنی تصرف بدون اذن، پیوسته قبیح و حرام بوده و قرآن از آن بان جمله:‹‹آ الله اذن لکم ام علی الله تفترون›› (یونس/59) یاد میکند. در این صورت تقسیم بدعت (به این معنی) به قبیح وحسن و حرام وجائز، معنی صحیحی نخواهد داشت. آری «بدعت» در معنای عام لغوی آن، به معنی نوآوری در امور زندگی بدون آنکه آن را به شرع منسوب دارند، میتواند صور گوناگون داشته و مشمول یکی از احکام خمسه تکلیفیه (واجب، حرام، مکروه، مستحب و مباح) قرار گیرد. پینوشتها: 1. بحار الانوار: 2/263; مسند احمد:4/126-127. 2. بحار الانوار:74/202. 3. فتح الباری:5/156،17/9. 4. جامع الاصول 1/238. در اصل یکصد وسی ویکم درباره مهر ورزیدن به رسول گرامی وعترتش به طور گسترده سخن خواهیم گفت. منشور عقاید امامیه صفحه 219 استاد جعفر سبحانی