مقالات

امام صادق از دیدگاه مورخان و محدثان

شخصیت امام صادق (ع) همچون اجداد بزرگوارش اگر چه تنها متعلق به شیعه نبوده بلکه مربوط به کل جهان انسانیت است و خاورشناسان غیر مسلمان نیز به مطالعه ابعاد مختلف زندگی و شخصیت این امام بزرگوار پرداخته‏اند، لیکن با کمال تأسف آنان زندگانی امام را تنها از زاویه دید محدود مادی نگریسته‏اند!شناخت چهره واقعی امام و بررسی حیات پر بار و مملو از اسرار این پیشوای بر حق در تمام ابعاد آن فقط در صلاحیت علما و دانشمندانی است که از هرگونه تنگ نظری و غرض ورزی و کوردلی بدورند، و ما در این فصل شخصیت برجسته امام صادق (ع) را از دیدگاه بعضی مورخان، محدثان، تراجم نگاران مسلمان، حاکمان و سلطه گران وقت و حتی زنادقه و ملاحده عصر، نظاره می‏کنیم .هدف از گردآوری و ارائه این اسناد آن است که اجمالاً معلوم شود برخی نویسندگان مغرب زمین و همفکران شرقی شان چگونه وقتی امام و شخصیت ملکوتی او را با عینک مادیت صرف نگریسته‏اند دچار لغزشهای غیر قابل گذشت شده و آنجا که نتوانسته‏اند آن همه معارف و دانشهای امام را منکر شوند او را شاگرد مع الواسطه بطلمیوس معرفی کرده‏اند. 1اینک نظرات گوناگون برخی دانشمندان و نویسندگان جهان اسلام درباره شخصیت بی مثال ششمین پیشوای معصوم شیعه:«حافظ محمد شمس الدین دمشقی» معروف به ذهبی 673 – 748 ق. در کتاب «میزان الاعتدال»، ج 1، ص 192: «ابو عبدالله جعفر بن محمد بن علی بن الحسین هاشمی، امامی بزرگوار و نیکمردی صادق و دارای شأن و مقامی بس والا بوده است.» «حافظ ابوزکریا محی الدین بن شرف الدین نووی» در گذشته به سال 676 ق. در کتاب «تهذیب الاسماء و الصفات»، ج 1، ص 149:«روایان و محدثان مشهوری مانند محمد بن اسحاق، یحیی انصاری، مالک، ابن جریح، شعبه، یحیی قطان و سفیانها و دیگران از امام صادق (ع) روایت کرده‏اند و جملگی بر امامت، سیاست و جلالت شأن او متفق القول بوده‏اند. عمروبن مقدام می‏گفته: من هر وقت به جعفر بن محمد (ع) نظر می‏انداختم می‏دانستم که او از نسل و ذریه پیغمبران است.» «احمد بن محمد» مشهور به ابن خلکان متوفی به سال 681 ق. در «وفیات الاعیان»، ج 1، ص 327:«… او یکی از امامان دوازده گانه بر مذهب امامیه است و از سادات اهل بیت بوده و به صادق ملقب گشته است، چون همیشه راستگو بوده است و فضائل و مناقب او مشهورتر از آن است که ذکر شود. از جمله شاگردان امام، جابربن حیان صوفی طرطوسی است. او کتابی در یکهزار برگ و مشتمل بر پانصد رساله از رساله‏های علمی امام‏تألیف کرده است . امام صادق (ع) پس از وفات، در گورستان بقیع کنار قبر پدرش حضرت محمد باقر (ع) به خاک سپرده شد؛ همان مقبره‏ای که جدش امام سجاد و عموی جدش سبط اکبر، حسن بن علی علیهم السلام هم در آنجا مدفونند، چه آرامگاه مقدس و شریفی.» «شبلنجی مؤمن مصری» متولد 1250 ق. در «نورالابصار»، ص 131:«فضائل و صفات پسندیده امام صادق (ع) آن اندازه فراوان است که تحت هیچ محاسبه عادی در نمی‏آید و نویسنده هر قدر هوشیار و چیره دست باشد از عهده بررسی و قلمفرسائی درباره آنها بر نمی‏آید.»«دمیری محمد بن موسی» 742 – 808 ق. در کتاب «حیوه الحیوان»، ج 1، ص 279:«ابن قتیبه در ادب الکاتب می‏نویسد: کتاب جفر که جعفر بن محمد آن را نوشته، تمام مایحتاج انسانها و همه دانشهای بشری را تا روز قیامت در بر دارد، «ابوالعلاء» در اشاره به همین کتاب سروده است:
لقد عجبوا لآل البیت لما اتاهم علمهم فی جلد جفرفمرآه المنجم و هی صغری‏تریه کل عامره وقفرمردم در شگفتند که چگونه دانشهای اهل بیت در جلد جفر گردآمده است !آئینه منجم و ستاره‏شناس با آن حجم کوچکش‏هر جای خراب و آباد را به او نشان می‏دهد.»«محمد بن علی صبان شافعی» در کتاب» «اسعاف الراغبین» چاپ شده در حاشیه «نورالابصار»، ص 208:«امام جعفر بن محمد (ع) پیشوائی بوده بزرگوار و مستجاب الدعوه. هرگاه از خداوند چیزی درخواست می‏کرد، تا سخنش پایان نیافته حاجتش را برآورده می‏دید.» «ابوالمواهب عبدالوهاب شافعی مصری» معروف به شعرانی در «لواقح الانوار»:«امام صادق (ع) هر موقع به درگاه الهی دست بلند می‏کرد و عرض حاجت می‏نمود و می‏گفت: خدایا! من نیازی چنین و چنان دارم، هنوز دعایش به پایان نرسیده، خداوند حاجت او را بر می‏آورد.»«سبط ابن جوزی ابومظفر شمس الدین »واعظ مشهور حنفی 582 – 654 ق. در کتاب «تذکره خواص الامه»: «علمای تاریخ و اهل سیره نوشته‏اند: امام صادق (ع) همیشه به عبادت و بندگی خدا و نیایش به درگاه الهی روزگار می‏گذرانید و از جاه‏طلبی و دنیاداری رویگردان بود و از جمله مکارم اخلاق او چیزی است که «زمخشری» در کتاب «ربیع الابرار» از «شقراوی» نقل کرده است. وی می‏گوید: به روزگار منصور عباسی به همه مردم از بیت المال سهم و عطائی می‏دادند و من به علت نداشتن واسطه و معرف در کنار خانه امام صادق (ع) نومیدانه ایستاده بودم. وقتی امام از خانه بیرون آمد حاجت خویش به او باز گفتم. امام به خانه برگشت و برای من هدیه و عطائی آورد و فرمود: ای شقراوی! کار نیک و عمل نیکو از هر کس سر زند خوب و پسندیده است، ولی از توبهتر؛ چون با ما نسبت و خویشی داری. و کار قبیح و عمل زشت از همه کس زشت و ناپسند است ؛لیکن از تو زشت‏تر و ناپسندتر، زیرا به ما منسوبی.شقراوی از بستگان امام بوده و متأسفانه اعتیاد به می‏خوارگی و بدمستی داشته است و ازنشانه‏های بزرگواری امام آنکه او را از صله و احسان خویش محروم نساخت و با کنایه به پند و اندرزش پرداخت و راستی که این از اخلاق انبیا است.»«محمد بن طلحه شافعی کمال الدین» متوفی به سال 654 ق. در کتاب «مطالب السؤل»، ص 81:«امام صادق (ع) از بزرگان و سروران اهل بیت و دارای دانشهای بسیار بوده است. همیشه با عبادت ونیایش روزگار می‏گذارند و برای اوقات فراغتش اوراد و اذکاری ویژه داشت. او مردی زاهد بود و قرآن بسیار تلاوت می‏کرد و به هنگام خواندن قرآن در آیه‏های آن دقت و تفکر می‏نمود و از اقیانوس بیکران دانشهای آن، گوهرهای گرانبها و ارزنده بیرون می‏کشید و رازهای نهان کشف می‏نمود. امام اوقات خود را تقسیم می‏کرد و نفس خود را به محاسبه می‏کشید. رؤیت او انسان را به یاد آخرت می‏انداخت و سخنان دلنوازش شنونده را نسبت به دنیا بی رغبت می‏کرد. پیروی از راه و روش او آدمی را به بهشت رهنمون می‏شد و سیمای نورانی‏اش نشانگر آن بود که او از ذریه رسول خدا است. کردار و رفتارش با صراحت تمام، دلیل بر آن بود که او از خاندان رسالت است. فضائل و مناقبش فوق العاده و بیش از حد و حصر بوده است و نویسندگان تیزهوش و زبردست هم ازشمارش همه آنها عاجز و ناتوان هستند.»«شهاب الدین احمد هیثمی مکی» معروف به «ابن حجر» در «الصواعق المحرقه»: «مردم آن اندازه از جعفر بن محمد (ع) علم و دانش اندوخته و نقل کرده‏اند که آوازه آنها شهرها را پر کرده و محموله کاروانهارا تشکیل می‏داده است و محدثان همچون بازرگانان، آن علوم و دانشها را به اینجا و آنجا به ارمغان می‏برده‏اند.»«سلیمان قندوزی» در کتاب «ینابیع الموده»، ص 380:«ابو عبدالله جعفر بن محمد صادق (ع) از ائمه اهل بیت و از سادات و بزرگان ایشان بوده و در «طبقات صوفیه» آمده است: جعفر صادق (ع) در عصر خود بر همه سادات اهل بیت تقدم و پیشی داشته و دارای علم و دانش بیکران بوده است. او نسبت به دنیا بی رغبت و از شهوات و هوی‏ها به طور جدی به دور و مردی حکیم و انسانی کامل بوده است.» «حافظ ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانی» متوفی به سال 430 ق. در کتاب «حلیه الاولیاء»:«… و از آن جمله است امام بحق، ناطق و پیشوای برجسته ولایق ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق (ع) که همواره به عبادت و بندگی خدا روزگار می‏گذرانیده و دارای مقام خشیت از پروردگار خویش بوده است. او بر کنار از هرگونه قیل و قال بی ثمر و رویگردان از ریاست‏طلبی وجاه پرستی، زندگی می‏کرده است…»«نورالدین علی بن محمد» معروف به «ابن صباغ مالکی» 786 – 855 ق. در کتاب «الفصول المهمه»:«امام در میان برادرانش تنها وصی و جانشین پدر گردید و به امامت و پیشوائی شیعه رسید و بر تمام سادات اهل بیت تقدم و پیشی جست. او شرافت نسب و جلالت حسب را یکجا داشت و دانشهای گوناگوی از وی منقول است و حتی سالهای سال کالای (برخی) قافله‏ها را علوم جعفری تشکیل می‏داده و آوازه شهرتش همه نقاط جهان آن روز را فرا گرفته بود و به طور خلاصه فضائل و مناقب ابی عبدالله (ع) فراوان و شکوه و جلالش در حد کمال بوده است و سیل منقبتهایش به هر سو روان و مجالس بزرگان وسرشناسان با ذکر نام و بزرگی وبزرگواریهای او عطرآگین بوده است».«محمد امین بغدادی سویدی» در «سبائک الذهب»، ص 72:«از امام صادق (ع) وصی و جانشین پدرش امام محمد باقر (ع) علوم و دانشهائی منقول است که نظیر آنها از دیگران نقل نشده است. او در دانش حدیث از پیشوایان و امامان می‏باشد.»«نسابه» مشهور به «جمال الدین احمد بن علی داودی حسنی» متوفی به سال 828 ق. در کتاب «عمده الطالب»، ص 184:«… او را کانون شرف و منبع فضیلت دانسته‏اند. مناقب او زبانزد همگان بوده و عوام و خواص به جلالت شأن و ارجمندی مقام او معترف بوده‏اند منصور دوانیقی چندین بار قصد ریختن خون او کرد، لیکن خداوند امام را از گزند و آسیب آن شخص پست و سفاک نگه داشت.»«ابو الفتح محمد بن ابی القاسم شهرستانی» متوفی به سال 548 ق. در «ملل و نحل»، ج 1، ص 166:«او در حکمت و علوم ادبی و دینی تبحر داشته و فوق‏العاده زاهد و پرهیزگار بوده است. در مدینه سکونت داشت و شیعیان و هوادارانش و دیگران از وجود پر فیض او بهره می‏بردند و توشه علمی بر می‏گرفتند. امام صادق (ع) شاگردان ممتاز و برجسته‏ای تربیت کرده و علوم و اسراری به آنها تعلیم داده است. او بعداً به عراق آمد و مدتها در آنجا بسر برد و هرگز به فکر ریاست و حکومت از آنگونه که طالبان دنیا و شیفتگان مظاهر فریبای جهان گذرا برای رسیدن به آن دست و پا می‏شکنند، نیفتاد و در موضوع خلافت و برای به دست آوردن آن (که به صورت سلطنت و حکومت طاغوتی درآمده بود) با احدی به نبرد برنخاست؛ زیرا آن کس که در اقیانوس زلال معرفت شناور است کی به جویباری کثیف و گندیده رغبت و علاقه نشان می‏دهد؟! و آنکه بر بلندای قله حقیقت دست یافته چگونه ممکن است به پستی تن در دهد، و کسی که با پروردگار خویش مأنوس گردد، بی شک از اهل دنیا می‏گریزد؛اما آن کس که با غیر خدا انس گیرد و به جز او دل بیندد، نگرانیهای خاطر، او را از پای درآورد.»«یافعی ابو محمد عبدالله بن سعد یمانی» متوفی به سال 767 ق. در «مرآه الجنان»، ج 1، ص 304:«در این سال (سنه 148 ق.) مولی و سرور جلیل القدر، ذریه پیامبر اطهر، چکیده جوانمردی و خلاصه انسانیت، ابوعبدالله جعفر صادق (ع) رخت از این جهان بر بست و در آرامگاه بقیع کنار مراقد پدرش، باقرالعلوم و نیایش امام سجاد و عموی جدش حسن مجتبی علیهم السلام به خاک سپرده شد؛ چه آرامگاه مقدس و چه مزار و بارگاه شکوهمندی! او لقب صادق یافت چون هرگز لب به دروغ و خلاف حقیقت نگشود و در دانشهای توحیدی و غیر آن سخنانی بس والا و گرانقدر فرمود و از شاگردان بزرگ و معروف او جابربن حیان است. او کتابی هزار برگی نوشته که محتوی پانصد رساله از رساله‏های علمی امام می‏باشد.» «محمد بن علی بن بابویه قمی» مشهور به «شیخ صدوق» متوفی به سال 381 ق. در کتاب «امالی»: «محمد بن زیاد گوید: شنیدم که مالک بن انس می‏گفت: من، جعفر بن محمد (ع) را همیشه روزه‏دار و در حال ذکر خدا می‏دیدم. براستی که او از عابدان بزرگ و از زاهدان با حقیقت و با عظمت بود. مدام در خشیت الهی بسر می‏برد و حدیث فراوان می‏دانست و مردی بود خوش مجلس و جلساتش، پر فایده و سودمند. هرگاه از رسول خدا مطلبی نقل می‏کرد، رنگ رخسارش گاهی سبز و گاهی زرد می‏شد، طوریکه آن کس که او را نمی‏شناخت از این وضع وحشتزده می‏شد. من یک سال در خدمت او حج گزاردم؛ هنگامی که پس از پوشیدن لباس احرام می‏خواست تلبیه (لبیک) گوید صدا در گلویش قطع می‏شد و حالی پیدا می‏کرد که نزدیک می‏شد از مرکبش پائین افتد.مالک بن انس 2: ای فرزند رسول خدا! چرا لبیک نمی‏فرمائید؟امام صادق (ع): ای ابن عامر (مالک)! چگونه جسارت کنم و بگویم «لبیک اللهم لبیک» و بیم آن دارم که در پاسخ بشنوم که نه لبیک و نه سعدیک.» باز شیخ صدوق 3 از سلیمان بن داود معروف به «ابن شاذکونی»، و او از «حفص بن غیاث» نقل کرده که به هنگام روایت می‏گفته است: حدیث کرد مرا بهترین جعفرها و علی بن غراب نیز می‏گفته است: حدیث کرد مرا جعفر بن محمد صادق (ع) که از سوی خدا سخن می‏گوید و جز راست و صدق بر زبان نمی‏آورد.«رشیدالدین محمد بن علی مازندرانی» معروف به «ابن شهر آشوب»، شیخ الشیعه و فقیه برجسته طایفه جعفریه، شاعر و سخنور و نویسنده در کتاب«مناقب»: «از انس نقل شده که وی می‏گفته است: شخصیتی با فضیلت‏تر از جعفربن محمد (ع) را هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و از خاطره احدی نگذشته است. او دانش بسیار داشت و فوق العاده عابد و پرستشگر و پرهیزگار و خداترس بود.» شیخ صدوق در مجلس هشتاد و یک از «امالی» چنین اضافه می‏کند: «… به خدا سوگند، او هر موقع لب به سخن می‏گشود جز راست نمی‏گفت و ابوحنیفه 4 در پاسخ اینکه فقیه‏ترین مردم کیست؟، پاسخ داد: جعفر بن محمد (ع). و می‏گفت: هنگامی که منصور عباسی او را به عراق احضار کرد کسی را نزد من فرستاد و پیغام داد که ما گرفتار جعفر بن محمد (ع) شده‏ایم؛ چندین مسئله مشکل از مسائل فقهی آماده کن تا او را بیازمائی. و من چهل مسئله از سخت‏ترین مسائل را فراهم کردم و در حیره نزد منصور رفتم. سپس جعفر صادق (ع) را به مجلس آوردند، منصور مرا به او معرفی کرد.امام: او را می‏شناسم.منصور خطاب به ابوحنیفه: مسائل خود را مطرح کن و هر چه می‏خواهی از ابی عبدالله سؤال کن.ابو حنیفه گوید: من مسئله‏ها را یکی یکی عنوان می‏کردم و امام پاسخ هر یک را بیدرنگ می‏فرمود و شرح می‏داد که نظر شما چنین است، نظر فقهای مدینه چنان است و نظر ما هم این است؛ گاهی با شما موافقیم و گاهی با فقهای مدینه و گاهی هم نظر ما مخالف نظر هر دو است .آیا آن کس که به همه آراء و نظرات فقهی مسلط و از موارد اختلاف کاملاً آگاه است، فقیه‏ترین و دانشمندترین نیست؟!»منصور عباسی این دشمن سرسخت امام صادق (ع) که از تمایل و علاقه مردم نسبت به اهل بیت رنج می‏برده و از توجه و گرایش مسلمین به خاندان عصمت و به شخص امام به سبب علم و تقوایش، ناراحت بوده و این علاقه و توجه را آشوب نام می‏گذاشته است، گاهی با اینهمه بغض و کین، حق را به زبان می‏آورده و می‏گفته است: این شخصیت بزرگ که همچون استخوانی در گلوی من گیر کرده داناترین مردم زمان خویش است .و در مورد یگر گفته است: همیشه در میان اهل بیت آگاهانی از اسرار و رازهای غیبی وجود داشته‏اند و جعفر بن محمد (علیه السلام) در عصر ما یگانه شخصیتی است از اهل بیت که از اسرار نهان جهان و رازهای الهی مطلع و باصطلاح محدث است .روزی در حضور خود امام و درباره شخصیت او چنین اظهار داشت: ما از دریای فضل و دانش لایزال شما جرعه می‏نوشیم و به مقام والایتان تقرب می‏جوئیم و شما چیزهائی را در جهان مشاهد می‏کنید که ما از دیدن آنها عاجزیم. نور وجود شما تاریکیها و تیرگیها را روشن ساخته و دست و اراده گره گشای شما، مشکلات را از سر راه انسانها بر می‏دارد. ما زیر سایه پر برکت شما زنده‏ایم و از اقیانوس ژرف جود و کرم و سخای شما بهره‏ور.یک روز خطاب به پیشکار خود ربیع گفت: حق بنی فاطمه را جز نادانان و بی خردان کسی منکر نمی‏شود و نسبت به مقام و منزلت ایشان جز اشخاص پست و بی مقدار کسی بی احترامی نمی‏کند.5اسماعیل نواده ابن عباس می‏گوید: «روزی نزد ابوجعفر منصور آمد، دیدم آنقدر گریسته که موی ریش از سرشک چشمش خیس شده است و پیش از آنکه من لب به سخن بگشایم گفت: می‏دانی چه مصیبتی عظیم بر شما خاندان وارد گردیده است؟
گفت: چه مصیبتی ؟ گفت: سرور آنان و دانشمندترینشان و بازمانده نیکانشان از دنیا رفت.گفتم: آن کیست؟گفت: جعفر بن محمد (ع) را می‏گویم.گفتم: خداوند به شما صبر عطا کند و بر عمر شما بیفزاید.آنگاه منصور گفت: جعفر صادق (ع) در حقیقت از مصادیق بارز و بر حق این آیه است: «ثم أَورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا». 7 راستی که او برگزیده خدا بود و در اعمال خیر پیشقدم.» 8ملاحده و زنادقه عصر امام صادق (ع) نیز با اینکه با اسلام و مسلمین و به طور کلی با دین، دشمنی و خصومت آشکار داشته‏اند، ولی گاهی در بزرگداشت امام و اقرار به فضل و دانش آن حضرت، ره انصاف پیش می‏گرفتند و او را با ملکات قدسی و صفات برجسته روحانی ممتاز دانسته و زبان به ستایش او می‏گشودند.روزی «ابن مقفع» با گروهی از همکیشانش در مسجد الحرام دور هم نشسته بودند و امام هم در مسجد حضور داشت. ابن مقفع ضمن اشاره به مردمی که دور کعبه طواف می‏کردند، گفت: «در میان این جمعیت، تنها کسی که شایسته عنوان انسان است همین پیر مرد می‏باشد(یعنی جعفر بن محمد (ع).»«ابن ابی العوجاء»: «او اصلا از سنخ بشر عادی نیست و اگر یک روحانی در دنیا باشد که هرگاه بخواهد به صورت آدمی در می‏آید و هر موقع که بخواهد به شکل فرشتگان ظاهر می‏گردد، همین مرد است، (یعنی جعفر بن محمد (ع).» گاهی ابن ابی العوجاء به عنوان آزمایش و یا ایجاد شک و تردید در دل مسلمانان ساده و کم اطلاع، سؤالاتی از شیعیان می‏پرسید و آنان از وی مهلت می‏خواستند که پاسخهای خود را بعداً به او بدهند و وقتی که جواب تهیه کرده و به او می‏گفتند، و او هم پاسخها را می‏پسندید می‏گفت: این جواب از حجاز آمده (یعنی از سوی جعفربن محمد (ع).8این بود شمه‏ای از نقطه نظرهای برخی مورخان، محدثان، اهل سیره، تراجم نگاران و حتی برخی حاکمان و زنادقه عصر که به منزله قطره‏ای است از دریای بیکران فضائل امام صادق (ع).پی نوشتها:
1- مراجعه به کتاب مغز متفکر جهان شیعه و بررسی اجمالی صفحات آن این ادعا را بوضوح تمام ثابت می‏کند. متأسفانه از این کتاب به عنوان کتابی خوب جهت شناخت امام صادق (ع) نام برده می‏شود و تاکنون چندین بار چاپ شده است؛ اما ما در حسن نیست گردآورندگان آن و اصولاً در صلاحیت مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ حرفها داریم. «مترجم».
2- مالک بن انس مدنی پایه‏گذار نخستین مذهب از مذاهب چهارگانه اهل سنت است که به مذهب مالکی معروف می‏باشد و بیشتر اهل حجاز بر این مذهبند. او از جمله شاگردان امام جعفر صادق (ع) می‏باشد.
3- شیخ جلیل القدر و صاحب تصنیفات گرانبهائی بالغ بر 300 جلد. او در سال 352 ق. وارد بغداد شد و بزرگان شیعه از خرمن دانش او توشه‏ها گرفتند و روایتها شنیدند. او در ری بدرود حیات گفته است.
4- نعمان بن ثابت مشهور به ابوحنیفه مؤسس دومین مذهب از مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت است. او در جلسات درسی امام صادق (ع) حاضر می‏شده و دو سال تمام در نزد امام برای تعلم زانو زده و این جمله از اوست که گفته است: »لولا السنتان لهلک النعمان».
5- نگاه کنید به مناقب، ج 4، ص 255 و 275 ؛ کشف الغمه، ج 2، ص 421؛ اثبات الوصیه مسعودی؛ خرائج و جرائج و اصول کافی، ج 1، ص 475.
6- فاطر /32.
7- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 383، چاپ بیروت.
8- مناقب، ج 4، ص 250.صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق (ع)، محمد حسین مظفر، مترجم سید علوی / ص 75- 84.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا