معارف اسلامی

آیا اخلاق قابلیت تغییر دارد

آیا از منظر آیات و روایات قابلیت تغییر در اخلاقیات افراد وجود دارد؟

آیاتى که با صراحت تشویق به تهذیب اخلاق می کنند، دلیل محکمی بر امکان تغییر صفات اخلاقى هستند؛ مانند: «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکّیها وَقَدْ خابَ مَنْ دَسّیها»؛ (هر کس نفس خود را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده سازد نومید و محروم گشته است). در روایات اسلامی نیز تعبیرات روشنى در این زمینه دیده می شود از جمله در حدیثى، رسول خدا(ص) به یکى از یارانش به نام «جریربن عبداللّه» فرمود: «خداوند به تو چهره زیبا داده، اخلاق خود را نیز زیبا کن».

آیات و روایات به روشنی بر قابلیّت تغییر در اخلاقدلالت دارند؛ زیرا:
1 ـ نفس مساله بعثت انبیا و ارسال رسل و انزال کتب آسمانى و بطور کلّى ماموریّتى که آنها براى هدایت و تربیت همه انسانها داشتند، محکمترین دلیل بر امکان تربیت و پرورش فضائل اخلاقى در تمام افراد بشر است. آیاتى مانند: «هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الاُْمِّیِینَ رَسُولا مِنْهُم یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَهَ وَاِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلال مُبِیْن».(1)،(2) و آیات مشابه آن بخوبى نشان می دهد که هدف از ماموریّت پیامبر اسلام(صلى اللهعلیه وآله) هدایت و تربیت و تعلیم و تزکیه همه کسانى بود که در «ضَلال مُبِیْن» و گمراهى آشکار بودند.
2 ـ تمام آیاتى که خطاب به همه انسانها به عنوان «یا بَنى آدَمَ» و «یا اَیُّها النّاسُ» و «یا اَیُّها الاِْنْسانُ» و «یا عِبادى» می باشد و مشتمل بر اوامر و نواهى و مسائل مربوط به تهذیب نفوس و کسب فضائل اخلاقى است، بهترین دلیل بر امکان تغییر «اخلاق رذیله» و اصلاح صفات ناپسند است، در غیر این صورت عمومیّت این خطابها لغو و بیهوده خواهد بود.
ممکن است گفته شود: این آیات غالباً مشتمل بر احکام است و احکام مربوط به جنبه هاى عملى است، در حالى که اخلاقناظر به صفات درونى است.
ولى نباید فراموش کرد که «اخلاق» و «عمل» لازم و ملزوم یکدیگر و به منزله علّت و معلول اند و در یکدیگر تاثیر متقابل دارند؛ هر اخلاقخوبى سرچشمه اعمال خوب است، همان گونه که اخلاقرذیله، اعمال زشت را به دنبال دارد؛ و در مقابل اعمال نیک و بد نیز اگر تکرار شود تدریجاً تبدیل به خلق و خوى خوب و بد می شود.
3 ـ اعتقاد به عدم امکان تغییر اخلاقسر از اعتقاد به جبر در می آورد؛ زیرا مفهومش این است که صاحبان اخلاقبد و خوب قادر به تغییر آن نیستند و چون اعمال آنها بازتاب اخلاقآنها است پس در انجام کار خوب یا بد مجبورند و در عین حال مکلّف به انجام خوبیها و ترک بدیها هستند؛ این عین جبر است و تمام مفاسدى را که مذهب جبر دارد بر آن مترتّب می شود.(3)
4 ـ آیاتى که با صراحت تشویق به تهذیب اخلاقمی کند و از رذایل اخلاقى بر حذر می دارد نیز دلیل محکمی است بر امکان تغییر صفات اخلاقى، مانند: «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکّیها وَقَدْ خابَ مَنْ دَسّیها» (4)؛ (هر کس نفس خود را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناهآلوده سازد نومید و محروم گشته است).
تعبیر به «دسّیها» از ماده «دسّ» و «دسیسه» در اصلبه معنى آمیختن شىء ناپسندى با چیز دیگر است؛ مثل این که گفته می شود: «دسّ الحنطه بالتراب؛ گندم را با خاک مخلوط کرده»، این تعبیر نشان می دهد که طبیعت انسان بر پاکى و تقوااست و آلودگیها و رذائل اخلاقى از خارج بر انسان نفوذ می کند و هر دو قابل تغییر و تبدیل است.
در آیه34 سورهفصّلت می خوانیم: «اِدْفَعْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ فَاِذاَ الَّذى بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَداوَهٌ کَاَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِیْمٌ»؛ (بدى را با نیکى دفع کن ناگهان [خواهى دید] همان کسى که میان تو و او دشمن است گویى دوست گرم و صمیمی [و قدیمی تو] است!).
این آیهبخوبى نشان می دهد که عداوت و دشمنیهاى عمیق که در خلق و خوى انسان ریشه دوانده باشد، با محبّت و رفتار شایسته ممکن است تبدیل به دوستیهاى داغ و ریشه دار شود؛ اگر اخلاققابل تغییر نبود این امر امکان نداشت.
در روایات اسلامی نیز تعبیرات روشنى در این زمینه دیده می شود، مانند احادیث زیر:
1 ـ حدیثمعروف «اِنّى بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاَْخْلاقِ»(5)، دلیل واضحى بر امکان تغییر صفات اخلاقى است.
2 ـ روایات فراوانى که تشویق به حسن خلقمی کند، مانند: حدیثنبوى «لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ ما فى حُسْنِ الْخُلْقِ لَعَلِمَ اَنَّهُ یَحْتاجُ اَنْ یَکُونَ لَهُ خُلْقٌ حَسَنٌ»(6)؛ (اگر بندگان می دانستند که حسن خلقچه منافعى دارد، یقین پیدا می کردند که محتاج به اخلاقنیکند!)، نشانه دیگر است.
3 ـ در حدیثدیگرى از همان حضرت می خوانیم: «اَلْخُلْقُ الْحَسَنُ نِصْفُ الدِّینِ»(7)؛ (اخلاق خوب، نیمی از دین است).
4 ـ و در حدیثى از امیرمومنان على(علیه السلام) می خوانیم: «اَلْخُلْقُ الْمَحْمُودُ مِنْ ثِمارِ الْعَقْلِ، اَلْخُلْقُ الْمَذْمُوْمُ مِنْ ثِمارِ الْجَهْلِ»(8)؛ (اخلاق خوب از میوه هاى عقل و آگاهى است و اخلاقبد از ثمرات جهل و نادانى است).
و از آنجا که «علم» و «جهل» قابل تغییر است، اخلاقهم به تبع آن قابل تغییر می باشد.
5 ـ در حدیثدیگرى از پیامبراکرم(صلى اللهعلیه وآله) آمده است: «اِنَّ الْعَبْدَ لَیَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ عَظیمَ دَرَجاتِ الاْخِرَهِ وَشَرَفَ الْمَنازِلِ وَاِنَّهُ لَضَعیفُ الْعِبادَهِ»(9)؛ (بنده خدابه وسیله حسن اخلاقبه درجات عالى آخرتو بهترین مقامات می رسد، در حالى که ممکن است از نظر عبادت ضعیف باشد!).
در این حدیثاوّلاً مقایسه حسن اخلاقبه عبادت و ثانیاً ذکر درجات بالاى اخروى که حتماً مربوط به اعمال اختیارى است و ثالثاً تشویق به تحصیل حسن خلق، همگى نشان می دهد که اخلاقیک امر اکتسابى است نه اجبارى و الزامی و خارج از اختیار! (دقّت کنید).
این گونه روایات و تعبیرات گویا و پرمعنى در کلمات معصومین(علیهم السلام) زیاد دیده می شود(10) و همه آنها نشان می دهد که صفات اخلاقى قابل تغییر است و گرنه این تعبیرات و تشویقها لغو و بیهوده بود.
6 ـ در حدیثدیگرى از رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) می خوانیم که به یکى از یارانش به نام «جریر بن عبداللّه» فرمود: «اِنَّکَ امْرُءٌ قَدْ اَحْسَنَ اللّهُ خَلْقَکَ فَاَحْسِنْ خُلْقَکَ»(11)؛ (خداوند به تو چهره زیبا داده، اخلاقخود را نیز زیبا کن!).
کوتاه سخن این که: کتب روایى ما پُر از روایاتى است که همگى دلالت بر امکان تغییر اخلاقآدمی دارد.(12)
این بحث را با حدیثى از امیر مومنان على(علیه السلام) که تشویق به فضائل اخلاقى می کند پایان می دهیم، فرمود: «اَلْکَرَمُ حُسْنُ السَّجـِیَّهِ وَ اجْتِـنابُ الدَّنِـیَّهِ»(13)؛ (ارزش و کیفیّت انسان به اخلاقپسندیده و اجتناب و دورى از اخلاقپست است).(14)
پی نوشت: (1). سوره جمعه، آیه 2.
(2). آیه 164 آل عمران نیز همین مضمون را در بردارد.
(3). ر.ک: الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران‏، چاپ چهارم، 1407 ق‏، ج‏ 1، ص 155، باب (الجبر و القدر و الأمر بین الأمرین…)؛ و کشف المراد فی شرح تجرید الإعتقاد، علامه حلی، محقق/ مصحح: آیه الله حسن زاده الآملی، مؤسسه النشر الإسلامی‏، بحث قضا و قدر درباره مفاسد مذهب جبر.
(4). سوره شمس، آیه 9 و 10.
(5). إرشاد القلوب، دیلمی، حسن بن محمد، ترجمه: مسترحمی، هدایت الله‏، انتشارات مصطفوى‏، تهران‏، چاپ سوم‏ ، 1349 ش‏، ج 1، ص 174، باب 18 (در وصایاى لقمان و مواعظ رسول خدا …).
(6). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق/ مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، چاپ دوم، 1403 ق‏، ج 10، ص 369، باب 20 (ما کتبه صلوات الله علیه للمأمون من محض الإسلام و…).
(7). همان‏، ج 68، ص 385، باب 92 (حسن الخلق و تفسیر قوله تعالى إنک لعلى خلق عظیم…).
(8). غرر الحکم و درر الکلم‏، تمیمی آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سید مهدى‏، دار الکتاب الإسلامی‏، قم‏، چاپ دوم‏، 1410 ق‏، ص69، ح 1328.
(9). المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ملا محسن فیض کاشانى، محقق/ مصحح: على اکبر غفارى، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، چاپ چهارم، 1417 هـ ق، ج 5، ص93 (و أما الأخبار …).
(10). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران‏، چاپ چهارم، 1407 ق‏، ج 2‏، ص 99، باب (حسن الخلق …) هیجده روایت در این زمینه نقل کرده است.
(11). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق/ مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، چاپ دوم، 1403 ق‏، ج 68، ص 394، باب 92 (حسن الخلق و تفسیر قوله تعالى إنک لعلى خلق عظیم …).
(12). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران‏، چاپ چهارم، 1407 ق‏، ج‏ 2، ص99، باب (حسن الخلق …).
(13). غرر الحکم و درر الکلم‏، تمیمی آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سید مهدى‏، دار الکتاب الإسلامی‏، قم‏، چاپ دوم‏،1410 ق‏، ص 87، حدیث1674.
(14). گرد آوری از کتاب: اخلاق در قرآن‏، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چاپ اول، 1377 ه. ش‏، ج 1، ص 34.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا