علوم قرآنی

آیا الفاظ قرآن نیز مانند مفاهیم آن وحیانى است؟

آیا الفاظ قرآن نیز مانند مفاهیم آن وحیانى است؟

دلایلى چند بر وحیانى بودن الفاظ قرآن دلالت دارد که شمارى از آنها را به اختصار بیان می کنیم.
دلیل اول: اعجاز بیانى قرآن. تحدى قرآن که در آیه هاى متعددى از قرآن آمده، بسیارى از موارد مربوط به اعجاز بیانى و ساختار لفظى قرآن است و دامنه این تحدى نه تنها کافران و مشرکان بلکه تمام انسان ها و حتى پیامبر را نیز در بر می گیرد؛ پس خود پیامبر نیز به عنوان یک انسان و بدون وحى الهى توان آوردن چنین کتابى را ندارد.
دلیل دوم: تعبیر «قول» و «قرائت» نسبت به وحى است. در آیات چندى، از قرآن به «قول» یاد شده است: (إِنَّهُو لَقَوْلُ رَسُول کَرِیم)98 که این [قرآن] کلام فرستاده بزرگوارى[ جبرئیل امین]است؛ (إِنَّا سَنُلْقِى عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً)99 چرا که ما به زودى سخنى سنگین بر تو القا خواهیم کرد.
هم چنین در آیات دیگرى تعبیرهاى «قرائت»، «تلاوت» و «ترتیل» به کار رفته است:
(فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَان)100؛ (ذَ لِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الاَْیَـتِ وَالذِّکْرِ الْحَکِیمِ)101 این ها را که بر تو خواندیم از نشانه ها [ى حقانیت تو]و یادآورى حکیمانه است. (وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِیلاً)102… و قرآن را با دقت و تأمل بخوان.
واژه «قول» بر مجموع دال و مدلول اطلاق می شود و نه مدلول تنها واژه «قرائت» عبارت است از بازگو کردن عبارت ها و الفاظى که دیگرى تنظیم کرده است. واژه «تکلم» انشاى معنا با لفظ است که خود انسان تنظیم می کند103. نتیجه این که الفاظ و عبارت هاى قرآن از پیامبر(ص) نیست؛ از این رو نمی گوییم آن حضرت قرآن را «تکلم» کرد؛ بلکه می گوییم قرآن را «قرائت» یا «تلاوت» کرد.
دلیل سوم: در قرآن کریم آمده است که پیامبر(ص) اختیار تبدیل و تغییر در قرآن را ندارد:
(… قُلْ مَا یَکُونُ لِى أَنْ أُبَدِّلَهُو مِن تِلْقَآىِ نَفْسِى إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَىَّ …)104 بگو: من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم؛ فقط از چیزى که بر من وحى می شود، پیروى می کنم. من اگر پروردگارم را نافرمانى کنم، از مجازات روز [قیامت]می ترسم.
این سلب اختیار، نشان دهنده آن است که الفاظ و عبارت هاى قرآن از پیامبر(ص) نیست و گرنه هر انسانى می تواند آن چه را گفته، به تعبیر و بیان دیگرى بگوید.
دلیل چهارم: پیامبر اکرم(ص) هنگام وحى تلاش می کرد آیات وحى شده را حفظ کند؛ از همین رو در آغاز نبوت، آیات را در حال وحى مرتّب تکرار می کرد تا این که خداوند او را از این کار نهى فرمود و به او اطمینان داد که حفظ و نگه دارى قرآن بر عهده خدا است و هیچ گاه از ضمیر پیامبر(ص) محو یا فراموش نخواهد شد:
(لاَ تُحَرِّکْ بِهِى لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِى * إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُو وَ قُرْءَانَهُو * فَإِذَا قَرَأْنَـهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُو)105 زبانت را به علت عجله براى خواندن آن [قرآن]حرکت مده؛ چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ما است؛ پس هرگاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروى کن.
چنان که پس از وحى نیز پیامبر گرامی اسلام(ص) دستور می فرمود که آیات را بنویسند و ضبط کنند. این حرص و تلاش در حفظ وحى به هنگام وحى و پس از آن، نشان می دهد که الفاظ و کلمات قرآن در اختیار آن بزرگوار نبوده است تا هرگونه بخواهد تنظیم و ترتیب دهد106.
دلیل پنجم: گذشته از آن چه به اختصار ذکر شد، نکته دیگرى که وحیانى بودن الفاظ قرآن را تأیید می کند، تفاوت قرآن و حدیث از لحاظ سبک، بیان و شیوه ترکیب کلمات و جملات است. این تفاوت و دوگانگى که واقعیتى انکارناپذیر است و با اندک توجهى آشکار می شود، گواه روشنى بر عدم دخالت پیامبر(ص) در شکل گیرى ساختار لفظى و بیانى قرآن است و نشان می دهد که آن چه را پیامبر(ص) به صورت قرآن قرائت می کند، غیر از تعبیر شخص او از اندیشه خویش است107.
—————
98. همان، ص 247. براى آگاهى بیشتر ر.ک: ابراهیم امینى، وحى در ادیان آسمانى، ص 102 ـ 108؛ محمد هادى معرفت، التمهید فى علوم القرآن، ج 1، ص 29 ـ 31 و 55 ـ 70.
99. مزمل، آیه 5.
100. نحل، آیه 98.
101. آل عمران، آیه 58.
102. مزمل، آیه 4.
103. محمد هادى معرفت، علوم قرآنى، ص 58 .
104. یونس، آیه 15.
105. قیامت، آیه 16 ـ 18.
106. محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 195.
107. ر.ک: موسى حسینى، وحیانى بودن الفاظ قرآن؛ پژوهش هاى قرآنى، ش 21 و 22 ، ص 232 ـ 234،/ همچنین ر.ک: على باقرى، «وحى و تجربه دینى از دیدگاه قرآن و اندیشمندان»، مجله تخصصى دانشگاه علوم اسلامی رضوى، ش 4 و 5 (ویژه علوم قرآنى و حدیث) ص 119 ـ 122؛ علوم قرآنى، همان، ص 57 ـ 59

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا